بودا از شرم فرو ریخت!

با خبر شدیم که برج‏های قعله قدیمی شهر غزنی در اثر حوادث طبیعی تخریب و فروریخته است. گفته می‏شود این قلعه محل اقامت سلطان محمود غزنوی بوده و از بناهای تاریخی این شهر به حساب می‏آید. این در حالیست که سال گذشته نیز برج "بالابین" این شهر که یکی دیگر از برج‏های تاریخی و باستانی به شمار می‏رفت بر اثر حوادث طبیعی تخریب گردیده بود. این قلعه که در حال ویران شدن است، 36 برج تاریخی دارد که گفته می‏شود ممکن است این برج‏ها نیز تا اواخر سال جاری به دلیل شکست و ضعفی که در آن‏ها پدید آمده است، از بین بروند.

این برج‏های تاریخی در حالی از بین می‏روند که حدود ده ماه بیش، به سال 2013 باقی نمانده است. قرار است در این سال غزنی به عنوان مرکز فرهنگ و تمدن کشورهای اسلامی معرفی شود. مسوولان امور از آمادگی‏ها برای این سال صحبت می‏کنند. اما مردم با شکایت از کارکرد مسوولان در آبادانی و بازسازی این شهر شکایت دارند. به گفته‏ی شماری از اعضای شورای ولایتی، مسوول اصلی تخریب این ابنیه‏ی تاریخی، بی‏توجهی مسوولان امور می‏باشند. به گفته‏ی آن‏ها عدم مراقبت از آبدات تاریخی سبب شده است تا شماری از بناهای باستانی به مرور زمان از بین بروند.

به نظر می‏رسد این گفته‏ی اعضای شورای ولایتی غزنی درست باشد؛ چه این‏که در طی ده سال گذشته حکومت نسبت به آبدات تاریخی هیچ توجهی از خود نشان نداده است. از این‏ که بگذریم حتا نسبت به مسایل فکری و فرهنگی نیز توجه ننموده است. ده سال گذشته تمام همِّ حکومت بر مسایل امنیتی و بازسازی برخی شاهراه‏ها معطوف بوده است در حالی که مسایل فرهنگی عمده‏ترین مسایل در جهان امروز به حساب می‏آید. کشورهای جهان ابنیه‏ی تاریخی خود را به چشم هویت فرهنگی خود می‏نگرند و با تمام امکانات مادی و معنوی از آن‏ها حراست و پاسداری می‏کنند. زیرا ابنیه‏ی تاریخی نه‏تنها یک هویت و تاریخ محسوب می‏گردد بلکه یک سرمایه کلان برای جلب توریست‏ها نیز می‏باشند. مسایل توریستی از مهم‏تری منابع سرمایه‏یی یک کشور به شمار می‏رود. از این‏رو حکومت‏ها در صدد توسعه‏ی آن و ایجاد بستر مناسب جهت جلب توریستان می‏باشند. اما در افغانستان مع الاسف این مسأله به دیده‏ی نیک نگریسته نمی‏شود و از داشته‏های موجود هیچ‏گونه مراقبتی صورت نمی‏گیرد.

افغانستان از لحاظ آبدات تاریخی یکی از غنی‏ترین کشورهای جهان به حساب می‏آید. تمام نقاط این کشور دارای منابع غنی از لحاظ داشتن آبده‏ی تاریخی می‏باشد. هرات، بلخ، بغلان، قندهار، بامیان، ننگرهار، لوگر، کابل، غزنی و... از جمله مناطقی‏اند که آثار بی‏شماری آبده‏ی تاریخی را در خود جای داده‏اند. اگر این مسأله (آبدات تاریخی) به عنوان یک چشمه‏ی جوشان سرمایه مورد توجه قرار بگیرد، جای شک نخواهد بود که بخش بزرگی از نیازهای افغانستان را تأمین خواهد کرد. به عنوان مثال می‏توان به بامیان به عنوان یک شهر تاریخی اشاره کرد. این شهر نیز مثل بسیاری ازشهرهای دیگر دارای آبدات تاریخی زیادی می‏باشد. هنوز هم باستان شناسان در حال کاووش‏اند تا آثار دیگری که زیر خاک مدفون‏اند را به دست بیاورند. گفته می‏شود بودای خوابیده که طول آن بیش از سه صد متر می ‏باشد کشف نگردیده است. باستان شناسان در تلاش‏اند تا آن را کشف کنند. با کشف این بت خوابیده، این شهر بار دیگر به بازخوانی تاریخ چندین هزار ساله‏ی خود خواهد پرداخت. همچنان گفته می‏شود که کشور جاپان می‏خواهد بودای تخریب شده‏ی بامیان را نیز به شکل نمونه‏ای بسازند و یاد و خاطره‏ی بودای تخریب شده را زنده نگه دارند.

تخریب بودای بامیان از سوی طالبان کار مذهبی خوانده شده است اما به باور نگارنده بیش از این که عمل مذهبی بوده باشد، عمل سیاسی- اقتصادی بوده است. دشمنان افغانستان برای این‏که سرمایه‏های داخلی افغانستان را نابود کنند در این صدد شدند تا بودا را به توپ ببندند. یا هم تاک‏های شمالی را آتش زنند و کاریزها را کور و غیر قابل استفاده نمایند. این مسأله به خوبی نشان می‏دهد که افغانستان به عنوان یک کشور تاریخی با سرمایه‏های ملی خار چشم دشمنان خود است. دشمنان افغانستان همواره در هر برهه‏ای از تاریخ کوشیده‏اند تا سرمایه‏های ملی افغانستان را یا به یغما ببرند و یا نیست و نابود کنند چنانچه در دوران حکومت طالبان موزیم ملی افغانستان به غارت رفت و بسیاری از آثار تاریخی آن مثل بوداهای کوچک و مجسمه‏های تاریخی تخریب گردیدند. هم اکنون نیز دیده می‏شود که کاووش‏های خود سرانه و سازماندهی شده در برخی مناطق صورت می‏گیرد و آثار تاریخی از افغانستان خارجی می‏گردند.

بنابر این از یک‏سو دشمنان افغانستان برای فروریزی و انهدام ابنیه‏ی تاریخی افغانستان در تلاش‏اند و از جانب دیگر مقام‏های مسوول نسبت به این موضوع از خود بی‏توجهی نشان می‏دهند گویا آب از آب تکان نخورده است. به باور نگارنده بی‏توجهی مسوولان نیز ناشی از سه امر می‏تواند بوده باشد؛ یکی عدم درکِ اهمیت اقتصادی ابنیه‏ی تاریخی است و دیگری نبود امکانات لازم وسوّم هم عدم مسوولیت پذیری و نبود سیاست فرهنگی آن‏ها می‏باشد.امید است این مسوولان هرچه زودتر به چشمان خود آب زنند و به مسوولیت‏های وظیفوی خود متوجه گردند و کشور را از فاجعه‏ی فرهنگی دیگر مثل تخریب بودای بامیان و فروریزی برج‏های قلعه‏ی بالاحصار غزنین نجات دهند.

 

 

جایزه ادبی سیمرغ

همزمان با فرارسیدن سال نو خورشیدی هفته نامه ادبی -هنری سیمرغ جشنواره نوروزی را برگزار میکند.

به همین مناسبت مسابقه ی ادبی را در موضوع نوروز در بخش های زیر راه اندازی میکند:

- شعر (۱-۳)

- داستان کوتاه (۱-۲)

- مقاله تحقیقی

علاقه مندان می توانند آثار خود را تا ۲۵ حوت سال جاری به ادرس های زیر ارسال بدارند:

-M_jafari1377@ yahoo.com

Simorghweekly@ yahoo.com

-شماره  تماس۰۷۷۲۰۱۷۱۸۱

از شعار مبارزه بافساد تا عمل...

حامد کرزی رییس جمهور کشور به کمیته‏ی مشترک نظارت و ارزیابی از روند تطبیق درست پروژه‏های بازسازی و انکشافی جامعه‏ی جهان در افغانستان دستور داده است تا برچگونگی کمک‏های جامعه جهانی نظارت دقیق داشته باشد. همچنان وی تأکید کرده است که این کمیته باید در هماهنگی نزدیک با سایر ارگان‏های نظارتی به شمول اداره‏ی عالی نظارت بر تطبیق استراتیژی مبارزه علیه فساد اداری تلاش ورزد. هدف آقای کرزی از این سخنان، جلوگیری از فساد اداری و یا کاهش آن می‏باشد. چه این‏که فساد اداری یکی از چالش‏های عمده‏ای است که سر راه دولت افغانستان قرار دارد و حکومت نتوانسته است با این مشکل بزرگ مبارزه نماید. اکنون جامعه‏ی جهانی تمام کمک‏های خود را مشروط به مبارزه حکومت با این پدیده ساخته اند. حکومت افغانستان برای جلب حمایت جامعه‏ی جهانی، ریاست و چندین کمیته‏ای را نیز به همین منظور ایجاد کرده است. اما آن‏چه روشن است این است که تا حال ثمره و دست آوردی از سوی این کمیته‏ها و ارگان‏های مربوط به امر مبارزه با فساد اداری دیده نشده است. گزارش‏هایی وجود دارد مبنی بر این‏که میلیون‏ها دالر از کمک‏های جامعه جهانی توسط گروه‏ها و افراد قدرتمند حیف و میل شده است.

حال سؤال مهم این است که چرا حکومت افغانستان علی‏رغم تأکید برمبارزه با فساد اداری، در این امر ناکام مانده است و دست آورد قابل شهودی از خود ارایه نکرده است؟ پاسخ به  این پرسش نیازمند کار تحقیقی بیشتری است اما در این‏جا باید به چند چالش عمده و عامل اساسی در ناکامی حکومت در جهت مبارزه با فساد اداری اشاره کرد:

  1. دست داشتن برخی ازمقام‏های عالی حکومتی: گزارش‏های بسیاری وجود دارد مبنی بر این که بعضی از مقام‏های حکومتی در فساد اداری دست دارند. آقای کرزی نیز چندین‏بار در سخنان خود به این موضوع اشاره کرده است. لیکن تا هنوز موفق به نام بردن از این افراد نشده است. ارگان‏های مربوطه نیز ضمن تأیید این مسأله، نام بردن از افراد دخیل در فساد اداری را به صلاح مملکت ندانسته و اذعان کرده‏اند که این امر ممکن است موجب تشدد در وضعیت سیاسی افغانستان گردد وبحران‏های دیگری را در پی بیاورد.
  2. عدم جدیت حکومت در مبارزه با فساد اداری: حکومت افغانستان نیز در قبال این پدیده از خود جدیت نشان نداده است همچنان که در جهت مبارزه علیه کشت و قاچاق مواد مخدر اقدام فراگیر و قاطعی نکرده است. این می‏رساند که تمام گفته‏ها جنبه شعاری داشته و دارد و عملاً کدام اقدام جدی روی این مسأله صورت نگرفته است. شاید حکومت از این شعارها برای جلب حمایت کشورهای جهانی استفاده نماید ولی باید گفت ممکن است کمک‏های آتی نیز مورد حیف و میل قرار گیرد.
  3. عدم هماهنگی میان ارگان‏های مربوطه: همچنان که در سخنان اخیر آقای کرزی آمده است، یکی ازچالش‏های موجود نبود همکاری وهماهنگی ارگان‏های مربوطه در امر مبارزه با فساد اداری است. نهاد‏های مربوطه هرکدام مدعی استقلالیت خود‏اند وهرگز حاضر به همکاری در این مسأله باهم دیگر نیستند. از این جهت پروسه‏ی مبارزه با فساد اداری نیز ناکام مانده است.
  4. نبود نظم و سیستم دقیق: از دیگر چالش‏های موجود در این راستا، نبود سیستم فراگیر و منظم جهت مبارزه فساد اداری است. تاکنون برای مبارزه با فساد اداری سیستم دقیق و جامعی ایجاد نگردیده است. از این‏رو هر ارگانی با پیروی از ساختار اداری خود، در این جهت گام برمی‏دارد. بر همین اساس می‏بینیم هرگامی نیز به شکست مواجه شده و ناکام می‏ماند. به نظر می‏رسد تا وقتی تمام ارگان‏های مربوطه در همکاری باهم دیگر قرار نگیرند و به سیستم واحدی دست‏رسی پیدا نکنند و به قدرتی  مافوق قدرت حکومت دست نیازند،  امکان جلوگیری از فساد اداری نیز به آسانی مقدور به نظر نمی‏آید.
  5. بی‏توجهی به ریشه‏های فرهنگی فساد: فساد بیش از این که به عامل بیرونی تکیه داشته باشد به عامل درونی و فرهنگی و اجتماعی تکیه دارد. لذا تا وقتی عوامل درونی مورد مطالعه قرار نگیرد و ریشه‏های فکری و  اجتماعی آن مورد رسیدگی قرار نگیرد، ممکن نیست فساد به طور کلی از میان برود. زیرا ریشه‏ی فرهنگی واجتماعی آن خیلی پیچیده‏تر و قوی‏تر از عوامل بیرونی آن است. از این‏رو حکومت در قدم نخست باید به ریشه‏های فرهنگی آن توجه نماید سپس به عوامل بیرونی آن.
  6. موسسات خارجی: بیش ازنصف کمک‏های خارجی از طریق مؤسسات بین المللی به مصرف می‏رسد و کم‏تر از طریق مؤسسات داخلی و حکومت اجرا می‏شود. حکومت مدعی است که مؤسسات خارجی نیز در فساد دست دارند و بیش از نصف کمک‏های بین المللی از طریق آن‏ها حیف و میل می‏شود. این مسأله مورد تأیید برخی مؤسسات تحقیقاتی نیز قرار گرفته است. با توجه به همین مسأله است که آقای کرزی برنظارت دقیق از پروژه‏های انکشافی و بازسازی توسط نهادهای بین المللی تأکید می‏ورزد.

بنابراین با در نظرداشت چالش‏های فوق باید گفت، اگر حکومت بخواهد بر فساد غلبه نماید، باید در گام نخست به ریشه‏های اصلی آن توجه نماید و در قدم دوم از جدیت و شجاعتِ عمل کار بگیرد و کسانی را که در رأس هرم قدرت قراردارند و  در فساد دخیل می‏باشند، از صحنه حذف نماید و در گام اساسی‏تر بر پروژه‏هایی که توسط نهادهای بین المللی اجرا می‏گردد نظارت دقیق داشته باشد و خود میان تمام ارگان‏های مربوطه ایجاد هماهنگی نماید.

 

عوامل کمرنگی ادبیات آیینی در افغانستان

همزمان با سالروز ولادت پیامبر بزرگ رحمت حضرت مصطفی(ص) و نیز میلاد مسعود صادق آل محمد امام جعفر الصادق(س)، ضروری است که به موضوع ادبیات آیینی به عنوان یک ضرورت پرداخته شود. این که چرا پرداختن به ادبیات آیینی ضروری است و چرا جای ادبیات آیینی در افغانستان خالی دیده می‏شود، موضوع اصلی این نوشتار است. در این نبشته سعی بر آن است تا ضرورت پرداختن به ادبیات آیینی مورد تحلیل قرار گیرد.

شکی نیست که ادبیات آیینی بخش بزرگ ادبیات ما را تشکیل می‏دهد. ادبیات ما به وسیله‏ی ادبیات آیینی و مفاهیم معنوی شناخته می‏شود. امروز اگر مولانا معلم خرد می‏شود، به دلیل مفاهیم والای انسانی است که در آثار وی مطرح می‏باشد. اگر سعدی شهرت جهانی کسب می‏کند نیز به همین دلیل است. اگر سنایی عرفانش شرق وغرب عالم  در بر می‏گیرد نیز به همین جهت می‏باشد. زیرا ادبیات ما ریشه در آیین  و کیشی  دارد که سرشار از معنویت، صداقت و اخلاص است. شاید هیچ شعر کهن فارسی نباشد که از ارزش‏های دینی تهی باشد.

بدین ترتیب مفاهیم و ارزش‏های دینی محتوای ناب و اصیل ادبیات ما را تشکیل می‏دهد. و ادبیات ما شناسنامه و هویت  خود را از چنین مفاهیمی بازیافت می‏دارد. از این‏رو گفته می‏توانیم که ادبیات فارسی اصالتاً همان ادبیات آیینی است که گاه در برخی از جاه‏ها راه خود را کج می‏کند و هویت دیگر به خود می‏گیرد.

حال ممکن است این پرسش مطرح گردد که ادبیات آیینی چیست؟ برای ادبیات آیینی تعریف جامع و مانعی صورت نگرفته است. اما از لابلای متون و آثار ادبی می‏توان به ویژگی‏های مورد نظر دست یافت و بر اساس آن تعریفی را نیز ارایه کرد.

از جمله ویژگی‏هایی که می‏توان برای ادبیات آیینی برشمرد، حضور پررنگ ارزش‏های دینی است. تمام مفاهیمی که در ادبیات دینی وجود دارد و در شعر و نثر راه پیدا کرده است، می‏تواند نمونه‏ای از آثار آیینی خوانده شود. حال این ارزش‏ها هرچه می‏تواند بوده باشد از قبیل، عدالت، شجاعت، احترام به کرامت انسانی، حفظ حیثیت دیگران، عدم تجاوز به حقوق دیگران، خدا محوری، نبوت، امامت، صداقت، تعهد، ایثار و... همه این‏ها مفاهیم ارزشی اند که اگر در شعر و نثر راه پیدا کنند، آن را هویت دینی و آیینی می‏بخشند. بنابراین ادبیات آیینی به ادبیاتی گفته می‏شود که مفاهیم اصلی آن را باورها و ارزش‏های دینی تشکیل بدهد.

اما ادبیات نبوی خود بخشی از ادبیات آیینی به شمار می‏رود. زیرا حضور پیامبر گرامی اسلام (ص) در آن، ادبیات آیینی را محدود‏تر می‏سازد. از این‏رو به این بخش از ادبیات آیینی ادبیات نبوی اطلاق می‏گردد. شعرهایی هم که برای حضرت پیامبر(ص) سروده شده اند، شعر نبوی خوانده می‏شوند. شعر نبوی امروزه یکی از مهم‏ترین قسمت ادبیات آیینی است. در شعر نبوی با اخلاق نبوی، سنت و تفکر نبوی روبه‏رو هستیم. وقتی مولانا می‏فرماید:

با محمد بود عشق پاک جفت

بهر عشق او خدا لولاک گفت

گرنبودت بهر عشق پاک را

کی وجدت دادمی افلاک را

من برآن افراشتم چرخ سنی

تا علو عشق را فهمی کنی

اشاره به فلسفه‏ی بعثت و فلسفه و جود حضرت دارد. به نظر شاعر وجود منور حضرت باعث وجود هستی شده است و عشق یگانه عامل پیدایی آن به حساب می‏آید. سید ابوطالب مظفری شاعر شناخته‏ شده افغان نیز مثنوی بلندی را -که با همین محتوا شروع شده- سروده  است:

غیرت عشق برآشفت گل از سنگ شکفت

صد افق رنگ بر این گنبد بی‏رنگ شکفت

غیر عشق نتابید که  که یکتا باشد

یا که خورشد در این معرکه تنها باشد

حیرت آلوده شبی بود گرفتار  فسون

صبح شد، آینه لغزید ز خورشید برون

بدین صورت شعر و ادبیات نبوی پایه‏های ادبیات فارسی را تشکیل می‏دهد. از آغاز پیدایی ادبیات فارسی تا به امروز ادبیات آیینی رواج داشته است. کتاب‏های بسیاری هم در این زمینه به چاپ رسیده است. هم اکنون نیز نبوی سرایی وجود دارد و شاعران مذهبی، به سرایش این گونه شعرها می‏پردازند. اما چرا شعر نبوی یا در کل ادبیات آیینی در افغانستان فعلی کم‏رنگ شده است و  کم‏تر به این مسأله از سوی نویسندگان و شاعران توجه می‏شود؟

درجواب باید گفت؛ سه عامل عمده باعث شده است تا ادبیات آیینی در افغانستان کمرنگ شود:

  1. تحولات اجتماعی: جنگ، مسایل سیاسی، فقر و مشکلات اجتماعی دیگر با عث گردید تا ادبیات آیینی جای خود را به ادبیات اجتماعی و یا هم عاشقانه بدهد و جریان‏های جدیدی در ادبیات شکل بگیرد. فضای جدید سیاسی- فرهنگی در افغانستان موجب کمرنگی موضوعات دینی- مذهبی در شعر ود ادبیات گردید و بسیاری از جوانان امروز به شعرهای  عاشقانه و ... تمایل پیدا کردند.
  2. نبود محافل شعر خوانی آیینی: یکی از اسباب تأثیر گذار بر ادبیات آیینی وجود محافل شعر خوانی آیینی است. هرچه این محافل کم رنگ گردد، ادبیات آیینی نیز کم‏رنگ‏تر می‏شود. در افغانستان مع الاسف این موضوع زیاد جدی گرفته نمی‏شود. به همین لحاظ می‏بینیم شعر و ادبیات آیینی نیز حضور چندانی ندارد.
  3. کم‏رنگی شاعران مذهبی: شاعران مذهبی نیز در میان شاعران دیده نمی‏شوند یا به ندرت دیده می‏شوند. از این جهت وقتی پایندی به ارزش‏های دینی کم‏تر شد، طبیعی است که ادبیات آیینی هم رنگ می‏بازد و مورد توجه قرار نمی‏گیرد. تعداد زیادی از شاعران جوان ما با خوی روشنفکرانه بر این باورند که هرچه به مکتب و آیین ارتباط پیدا نماید، کهنه و تاریخ گذشته است. از این‏رو نسبت به ادبیات آیینی بی‏مهری نشان می‏دهند.

 

صندوق رای برای یک نفر!

بیش از سه هفته از آغاز سال جدید کاری پارلمان می‏گذرد. در این مدت مجلس نمایندگان مصروف تعیین هیأت اداری خود بوده است. با این وجود نتوانسته است هیأت  اداری خود را تکمیل نماید. انتخاب معاون دوم مجلس نمایندگان همچنان ادامه دارد. بیش از هفت‏بار است که برای انتخاب معاون دوم صندوق رای گذاشته می‏شود. قرار است یک‏باردیگر نیز با تغییر تاکتیک، فقط برای یک نفر صندوق رای گذاشته شود. مجلس، امیدوار است این‏بار رای لازم برای انتخاب فرد واحد به دست آید. اما دقیقاً معلوم نیست که آیا این‏بار این فرد خواهد توانست رای مورد نظر را حایز گردد و یا خیر، و اگر وی باز برنده نشود، مجلس چه تصمیم خواهد گرفت؟

این که چرا انتخاب هیأت اداری به طول انجامید، بحث تحلیلی و دقیق‏تری را لازم دارد اما در این‏جا فی الجمله می‏توان گفت که عواملی چون گرایش‏های قومی، زبانی، سمتی، حزبی و... مهم‏ترین عوامل تأثیر گذار بر بی‏نتیجه ماندن انتخاب معاون دوم شده است. علاوه بر آن دست‏های پنهان بیرونی نیز بر این مسأله دامن زده است. گفته می‏شود گروه‏های سیاسی بیرون از پارلمان در تلاشند تا کارکرد پارلمان را ناقص و ضعیف نشان دهند. از این‏رو با نفوذ در درون پارلمان، در صدد شکاف در میان اعضای پارلمان است تا بدین وسیله از یک‏سو مجلس نمایندگان را تضعیف نمایند و آن را در منظر عام غیر مسوول و غیرکارا جلوه دهند و از سوی دیگر جلو کارکرد آن را بگیرند. این در شرایطی است که مجلس نمایندگان کارهای بسیار بزرگی را پیش‏رو دارد و باید بدان‏ها رسیدگی نماید از جمله، بودجه سال 1391، نظارت بر پیمان‏های استراتژیک حکومت با کشورهای اروپایی، تعیین وزارای باقی مانده‏ی کابینه، قوانین باقی مانده و... هریک از این‏ها مسایلی‏اند که باید پارلمان به آن‏ها رسیدگی نماید. اما با گذشت بیش از سه هفته، هنوز پارلمان در گیر جنجال بر سر تعیین معاون دوم است. این مسأله درعین حال که می‏تواند چهره‏ی پارلمان را خدشه دارنماید، فرصت را از دست آن می‏گیرد تا نتواند کارهای لازم را به موقع آن اجرا نماید.

لیکن نباید فراموش کرد که اعضای محترم پارلمان نیز در این موضوع سهم عمده داشته و دارند؛ چه این که خود تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار گرفته به خرمن خود آتش می‏زنند. از دست دادن فرصت برای انتخاب وزارای باقی مانده می‏تواند، بر روند کاری حکومت و پارلمان –هردو- ضربه وارد نماید، همچنان که  اختلافات داخلی می‏تواند جلو کارکردهای درست و مسوولانه‏ی پارلمان را بگیرد. مجلس نمایندگان به عنوان کانون نمایندگی مردم، مسوولیت دارد تا به وظایف محوله‏ی خود رسیدگی نماید و نگذارد عوامل بیرونی در آن نفوذ کرده، کارکردهای آن را زیر سؤال ببرد.

افزایش قدرت نظامی افغانستان

مقام‏های حکومتی از کنترول حریم هوایی افغانستان خبر می‏دهند.  به نقل از منابع خبری گفته شده است که حکومت افغانستان با نصب "رادار" در میدان هوایی کابل، از این توان برخوردار گردیده است تا حریم هوایی خود را کنترول نماید. مقام‏های مسوول اطمینان داده اند که بعد از این، هرگونه تحرک فضایی از طریق این رادار قابل شهود و کنترول می‏باشد.

این در حالیست که در طول ده سال گذشته، حریم هوایی افغانستان مصونیت نداشت و طیاره‏های خارجی بدون این‏که کنترول شوند در فضای افغانستان در گردش در می‏آمدند. کشورهای همسایه همواره افغانستان را به دلیل پرواز طیاره‏های امریکا و کشورهای اروپایی از خاک افغانستان مورد سرزنش قرار می‏دادند. پیش از این پاکستان ادعا کرده بود که طیاره‏های بدون پیلوت امریکایی از خاک افغانستان پرواز کرده و در خاک پاکستان به عملیات نظامی می‏پردازد. همچنین ایران پس از سقوط یک طیاره بدون پیلوت امریکایی، مدعی شده بود که این طیاره از خاک افغانستان به پرواز درآمده است.

از این پیش‏تر، به دلیل نبود مصونیت فضایی، این امکان وجود داشت که طیاره‏های بیگانه از خاک افغانستان به پرواز درآیند و یا درخاک افغانستان دست به اقدام نظامی بزنند. اما اکنون به نظر می‏رسد با کنترول حریم هوایی، فضا برای پروازهای غیر مجاز محدود می‏گردد و توان نظامی افغانستان تقویت می‏شود.

در این میان آن‏چه مایه‏ی نگرانی است دو مسأله می‏باشد؛ نخست این‏که این رادارها به کمک بیست میلیونی آلمان و استرالیا نصب شده است. و شاید امور تخنیکی آن نیز توسط خارجی‏ها پیش برده شود. بنابراین با نصب یک رادار هنوز امکان استفاده غیرمجاز از فضای افغانستان وجود دارد.

نگرانی دیگر این است که افغانستان در حال امضای پیمان‏های استراتیژیک با کشورهای اروپایی است. قطعاً یکی از موضوعات عمده‏ی آن، مسأله‏ی استفاده از فضای افغانستان می‏باشد. طرح یک پیشنویس منتشرشده در منابع اطلاعاتی نشان می‏دهد که این کشورها در صددند تا حق پرواز در فضای افغانستان را برای خود محفوظ نگه دارند. اگر این موضوع به همین شکل مورد تفاهم دولت افغانستان قرارگیرد، طبیعی است که حاکمیت ملی افغانستان نقض می‏گردد. و افغانستان هیچ کنترولی نمی‏تواند بر پروازهای خارجی داشته باشد.

هم اکنون نیز طیاره‏های نظامی، بدون داشتن حق مجوز رسمی از دولت افغانستان شبانه روز در فضای افغانستان درحال پرواز می‏باشند. خصوصاً پرواز طیاره‏های جاسوسی و کشفی بدون هیچ بازخواستی در حریم هوایی افغانستان انجام می‏شود. حکومت افغانستان قادر نیست تا این پروازها را کنترول و حتا به شماره در آورد.

با توجه به این مسأله هنوز خطر پروازهای غیر مجاز وجود دارد. حکومت افغانستان اگر بخواهد حریم هوایی خود را کنترول نماید باید تمام پرواز طیاره‏های خارجی را تحت سیستم کنترولی واحد درآورد و مانع پروازهای غیر مجاز گردد.

 

مرحله سوم انتقال؛ گام مهم اما ناتمام

حکومت از آغاز مرحله‏ی سوم مسوولیت‏های امنیتی به نیروهای افغان در آینده‏ی بسیار نزدیک خبر می‏دهد. به گفته‏ی اشرف غنی احمدزی رییس انتقال مسوولیت‏های امنیتی، دور دوم پروسه انتقال رو به اختتام است و قرار است دور سوم این پروسه به زودی آغاز شود.

آغاز دور جدیدی از انتقال مسوولیت‏های امنیتی امیدی بیش‏تری را برای مردم افغانستان و نیروهای مسلح داخلی خلق کرده است. مردم افغانستان که سال‏ها طعم جنگ را چشیده و آسیب‏های بزرگی را از ناحیه‏ی حضور نیروهای بین المللی نیز دیده است، اینک چشم امید به نیروهای داخلی دوخته اند تا با استقلال بیش‏تر امنیت را تأمین و ثبات را در افغانستان باز گردانند. مردم افغانستان انتظار دارند که با استقرار نیروهای داخلی، حملات شبانه کاهش یافته و تلاشی خانه‏ها نیز از میان برود، و مردم با اعتماد و اطمینان بیش‏تر به زندگی روز مره‏ی خود ادامه دهند.

در کنار این امید واری‏ها نگرانی‏هایی نیز وجود دارد . شماری از تحلیل‏گران بر این باورند که عوامل متعددی باعث می‏شود نیروهای داخلی آنطوری که انتظار می‏رود، امنیت را در افغانستان تأمین نتوانند. به باور این آگاهان نیروهای نظامی افغان از لحاظ اکمالات و تجهیزات به پایه‏ای نرسیده اند که بتوانند از تمامیت ارضی کشور به صورت مستقلانه دفاع نمایند. نبود امکانات جنگی از قبیل تانک و طیاره و دیگر وسایط محاربوی از جمله چالش‏های جدی نیروهای امنیتی به شمار می‏رود. با این وجود تضادهای درونی که گاه در میان فرماندهان نظامی اردو دیده می‏شود بیش‏تر از پیش بر این نیرو صدمه زده است و از طرف  دیگر برخی از سختگیری‏های نظامی نیز باعث شده است تا شماری از نیروهای مسلح از جبهه و نظام وظیفوی خود فرار نمایند. علاوه بر این‏ها قطع کمک‏های های نقدی از سوی کشورهای بین المللی موجب شده است تا پروسه‏ی ثبت نام جهت شمولیت در  اردوی ملی به حالت تعلیق درآید.

از همه‏ی این‏ها گذشته رفتار شخصی بعضی از فرماندهان نظامی در شماری از مناطق کشور باعث نارضایتی مردم در این مناطق شده است. مردم بعضی از مناطق خصوصاً مناطق شمال شکایت دارند که نیروهای امنیتی بعضاً به اخاذی می‏پردازند و بدون هیچ‏گونه بهانه‏ی قانونی، مردم را آزار و اذیت می‏کنند و گاه عقده‏های پیشین خود را اعمال کرده وبروز می‏دهند.

همه‏ی این موارد نگرانی‏هایی اند که از سوی مردم ابراز می‏شوند. بنابر این، آن‏چه در این مرحله پیش از همه برای حکومت افغانستان ضروری می‏باشد این است که به این نگرانی‏های مردم نقطه پایان ببخشد. به نظر می‏رسد تأمین امنیت تنها با انتقال مسوولیت‏های امنیتی به نیروهای افغان تکمیل نمی‏شود بلکه زمانی این پروسه حلقه‏ی نهایی خود را طی می‏کند که هم نیروهای مسلح از توان بالای نظامی برخوردار گردند و هم مردم بتوانند به این نیروها به عنوان فرزندان صدیق خود اعتماد کنند. بدون اعتماد بنفس قوای مسلح و بدون اعتماد مردم به این نیروها امکان رسیدن به امنیت کامل ممکن نمی‏باشد. درست همین امر است که می‏تواند همکاری مردم با این نیروها را نیز تقویت نماید. چه این‏که همکاری مردم به عنوان یک بازوی قوی می‏تواند در تأمین ثبات نقش اساسی را بازی نماید. مردم افغانستان همانگونه که دلیرانه در برابر نیروهای اشغالگر در گذشته ایستادند اینک نیز می‏توانند در همکاری با نیروهای امنیتی در برابر هرگونه زور و دهشت افکنی بایستند. این، چیزی است که اخیراً رییس جمهور کرزی نیز از مردم خواسته است تا با نیروهای امنیتی همکاری کنند.

البته همکاری مردم زمانی می‏تواند وجود پیدا کند که از سوی حکومت نیز تلاشی برای بهبود زندگی مردم در نقاط مختلف کشور صورت گیرد. در چنین صورتی است که اعتماد مردم نسبت به دولت و حکومت بیش‏تر شده، همکاری‏شان نیز افزایش پیدا خواهد کرد. در غیر این صورت نه تنها رابطه‏ی حکومت و مردم از میان خواهد رفت بلکه فرار مردم از حکومت نیز ازدیاد خواهد یافت. رفتار حکومت در برابر شهروندان مهم‏ترین معیار قضاوت مردم نسبت به کارکرد حکومت می‏باشد. اگر حکومت در ساختار نیروهای مسلح عادلانه و صادقانه عمل کند و مسوولانی برای مقام‏های حساس آن برگزیند که خدمت‏کار مردم باشند، بدون شک مردم نیز در کنار دولت و همکار حکومت خواهند بود و به عنوان بازوی دولت و حکومت عمل خواهند کرد و به ثبات، آبادی و دفاع از تمامیت ارضی افغانستان کمک خواهند نمود.

به این ترتیب باید گفت شروع دور جدید مرحله‏ی انتقال با این‏که یک گام مهم و جدی در راستای استقلال و ثبات افغانستان به شمار می‏رود اما مرحله‏ی نهایی و تکمیلی این پروسه قلمداد نمی‏گردد. بلکه زمانی پروسه‏ی امنیت به مرحله کمال خود خواهد رسید که مردم از نیروهای خارجی و داخلی احساس هراس ننمایند بلکه با دلگرمی‏ تمام در کنار دولت از تمامیت ارضی خود دفاع نموده، به آبادانی و بازسازی آن بپردازند. حکومت افغانستان فرصت مناسبی تا سال 2014 در دست دارد. در این فرصت می‏تواند به تجهیز اردوی ملی بپردازد و سطح آموزش‏های مسلکی را بالا ببرد و فرهنگ نظام وظیفوی را در میان سربازان نیز رشد دهد. در عین حال روند بهبود اقتصاد داخلی را فعال‏تر سازد تا در آینده بودجه دفاعی از طریق منابع داخلی تأمین گردد و نیروهای اردوی ملی بیش‏تر از پیش به استقلال کامل خود برسند.

عناصر ومؤلفه‏های فرهنگ سیاسی دینی در افغانستان/ 10


دین اسلام یک سر اصول و قواعدی را بنیاد نهاده است که  برای زندگی فردی و اجتماعی افراد  و جامعه مایه‏ی حیات می‏باشد. این اصول و قواعد در فرقه‏های گوناگون قرائت‏های متفاوتی دارند. در افغانستان نیز از این اصول قرائت واحدی وجود ندارد ولی در مجموع روی وجود آن توافق نظر دیده می‏شود. از آن جمله می‏توان به اصول و مؤلفه‏های زیر اشاره کرد:

1- 2. دعوت: دعوت به توحید و اسلام اصل اساسی در دین اسلام به شمار می‏رود. تفکر دعوت ناشی از نگاه فراگیر اسلام نسبت به جامعه‏ی اسلامی است. پیامبر گرامی اسلام با توجه به اصل دعوت، به توسعه‏ی اسلام پرداخت. شاگردانی را تربیت کرده و به مناطق مختلف فرستاد تا مردم را به توحید و نبوت دعوت نمایند. یکی از اساسات روابط خارجی پیامبر  را در آن زمان مسأله‏ی دعوت تشکیل می‏داد. اصل دعوت هنوز به عنوان یک اصل شناخته می‏شود و فرهنگ سیاسی را در جامعه اسلامی تشکیل می‏دهد.

ادامه نوشته

سیمرغ؛ نخستین نشریه خبری در حوزه ادبیات و هنر افغانستان

سیمرغ؛ نخستین نشریه خبری در حوزه ادبیات و هنر افغانستان

ایوب آروین

بی‌بی‌سی

جمعه 03 فوريه 2012 - 14 بهمن 1390

"ما سعی می‌کنیم تا این رابطه را دیگرگون بسازیم و ادبیات بر سیاست تاثیر بگذارد و سیاست را اصلاح کند"

سیمرغ، نخستین نشریه خبری در حوزه ادبیات و هنر در افغانستان است که به تازگی آغاز به کار کرده و آنگونه که دست اندرکاران این نشریه می گویند، با استقبال گرم مخاطبان در داخل و خارج از کشور مواجه شده است.

دومین شماره سیمرغ با مدیر مسئولی محمود جعفری، شاعر و پژوهشگر ادبی در کابل منتشر شد. سیمرغ در حال حاضر به صورت هفتگی منتشر می شود، اما آقای جعفری می گوید در نظر دارد که آن را به روزنامه تبدیل کند.

سیمرغ تلاش دارد که از طریق اطلاع‌رسانی در حوزه ادبیات و هنر، از یک سو رویدادهای فرهنگی را پوشش دهد و از سوی دیگر بر روند سیاسی در افغانستان اثر بگذارد. آقای جعفری گفت که پرداختن به ادبیات صلح، ادبیات ضد جنگ و هنر دادخواهی از مسائل مورد توجه این نشریه است.

به همین بهانه با محمود جعفری مدیر مسئول سیمرغ نخستین نشریه خبری در حوزه ادبیات و هنر در افغانستان به گفتگو نشستم و نخست از او خواستم که در باره اهداف راه اندازی این نشریه بیشتر توضیح دهد.

یکی از ضرورتهایی که ایجاب می‌کرد تا این نشریه وارد خانواده مطبوعات افغانستان شود، پراگندگی شاعران، نویسندگان و هنرمندان در نقاط مختلف افغانستان و بیرون از آن است. ما تلاش می‌ کنیم تا حلقه وصلی بین شاعران، نویسندگان و هنرمندان در داخل و خارج از افغانستان باشیم.

توجه دولت به ادبیات و هنر کمتر بوده و در این عرصه نه سیاستگذاری دقیقی شده و نه تلاشی برای رشد و بالندگی ادبیات و هنر از سوی نهادهای رسمی صورت گرفته است. تلاش ما بر این است تا گام جدیدی را در راستای بالندگی ادبیات و هنر برداریم و از طرف دیگر رابطه ادبیات و هنر را با مردم بیشتر و عمیق تر کنیم.

با توجه به شرایطی که در چند دهه اخیر در افغانستان پیش آمد، رابطه ادبیات و هنر با مردم کاهش یافت. با توجه به سابقه دیرینه و تاریخی که ادبیات در این سرزمین داشته، سعی می‌کنیم تا این رابطه را احیا کنیم. ما تلاش می‌کنیم که ادبیات و هنر را بین مردم ببریم.

هدف دیگر ما تاثیرگذاری ادبیات و هنر بر سیاست است. جو حاکم بر جامعه فرهنگی افغانستان سیاسی است و اوضاع فرهنگی ما در کل متاثر از اوضاع سیاسی است. به همین لحاظ، ادبیات و هنر کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. ما سعی می‌کنیم تا این رابطه را دگرگون سازیم و ادبیات بر سیاست تاثیر بگذارد و سیاست را اصلاح کند.

اطلاع‌رسانی در حوزه ادبی و هنری، در محور کارهای هفته نامه سمرغ عنوان شده است

در حالی که ابزارهای بسیار نیرومندتر از ابزارهای هنری و ادبی وجود دارد تا بر روند سیاسی افغانستان اثر بگذارد، اما موثریت چندانی نداشته، شما چقدر امیدوارید که در این زمینه موفق شوید؟

ما نمی‌توانیم منکر اثرگذاری ادبیات و هنر بر سیاست باشیم. ساختن یک فیلم هنری می‌تواند بر سیاست اثرگذار باشد، همین گونه طنز و شعر می‌تواند بر سیاست و اوضاع سیاسی تاثیرگذار باشد. ما امیدواریم که در این زمینه کارهای درخوری ارائه بدهیم.

به نظر می‌رسد که شما طیف گسترده‌ای از مخاطبان را ــ از سیاستمدار گرفته تا فرهنگیان و افراد عادی جامعه در داخل و خارج از کشور ــ در نظر دارید، چگونه می‌خواهید موفق شوید تا نیازهای همه این مخاطبان را برآورده کنید و توجه آنها را به خود جلب کنید؟

با توجه به این نکته که سیمرغ یک هفته نامه ادبی-هنری است، موضوع کارش در محدوده ادبیات و هنر است، مخطابش هم مقداری خاصتر می‌شود، اما رابطه خود را با مسائلی مانند سیاست و اجتماع هم قطع نمی‌کند. یکی از مشکلات ادبیات معاصر ما نبود مخاطب عام است، تغییر چنین وضعیتی نیازمند تلاش گسترده و همگانی و همفکری نویسندگان، شاعران و هنرمندان است.

بنا بر این، ادبیات می‌تواند در عین حالی که حوزه خاصی را تشکیل دهد، بر گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی نیز اثرگذار باشد و از رابطه خوبی با آنها برخوردار شود.

ظاهرا سیمرغ نخستین نشریه خبری در حوزه ادبیات و هنر است، شما چه چالشهایی را بر سر راه خود می‌بینید؟

عمده‌ترین چالشی که ما داریم، عدم امکانات لازم برای پیش برد کارهای ادبی-هنری است. چنانچه در ده سال گذشته نشریه‌های مختلفی در افغانستان چاپ شدند، اما به دلیل نبود امکانات لازم از چاپ باز ماندند. این نگرانی هنوز برای ما وجود دارد. ولی دوستان زیادی قول همکاری داده‌اند و ما هم سعی خود را برای ادامه راه‌مان خواهم کرد.

محمود جعفری"یکی دیگر از مسائلی که باید به آن پرداخته شود، ادبیات صلح، ادبیات ضدجنگ، ادبیات حقوق بشری و ادبیات دادخواهی است. شاعران ما به این مسائل کمتر توجه کرده‌اند. ما سعی می‌کنیم این عرصه‌ها را از حاشیه بیرون کنیم و در محور توجه قرار دهیم."

در سیمرغ بیشتر چه موضوعهایی را تحت پوشش قرار می‌دهید؟

ما تلاش می‌کنیم که استعدادهای خوب جوانان را در عرصه ادبیات و هنر شناسایی کنیم و رشد دهیم. نقش آموزش جوانان در این عرصه مهم است. بنا بر این، یکی از موضوعهای مهم مورد نظر ما آموزش ادبیات و هنر است، مثل شعر، داستان‌نویسی، خاطره‌نویسی و از این قبیل موضوعات.

یکی از محورهای اصلی کار ما رابطه عمیق ادبیات کلاسیک و کهن ما با ادبیات جدید است. یعنی تلاش ما بر این است که ضمن پاسداری از ادبیات کهن، ادبیات جدید را بررسی کنیم و بشناسانیم. ما تلاش می‌کنیم که هم مخاطبان ادبیات کهن و هم مخاطبان ادبیات معاصر را با خود داشته باشیم.

از تحولات ادبی که در جهان اتفاق می‌افتد، کوشش می کنیم فرهنگیان داخل کشور را مطلع کنیم. در کل آشنایی با ادبیات جهان یکی دیگر از محورهای اصلی کار ما است.

موضوع دیگری که ما بر آن تاکید می‌کنیم، رابطه زبانها در افغانستان است. زبان پشتو یک زبان ملی است و سایر زبانها هم برخاسته از فرهنگها و خرده‌فرهنگها در افغانستان هستند.

ما تلاش می‌کنیم که رابطه فرهنگی و زبانی را در افغانستان توسعه بدهیم. همان گونه که ادبیات فارسی رشد می‌کند، ادبیات پشتو، ازبکی و بلوچی هم رشد کنند.

یکی از مسائلی که ما فکر می‌کنیم ضرورت است به آن پرداخته شود، ادبیات شفاهی است. ما تلاش می‌کنیم که ادبیات شفاهی مردم را هم از حاشیه به متن بیاوریم. همچنین از جمله چیزهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته ادبیات آئینی است که بخش بزرگی از ادبیات ما را تشکیل می‌دهد.

یکی دیگر از مسائلی که باید به آن پرداخته شود، ادبیات صلح، ادبیات ضدجنگ، ادبیات حقوق بشری و ادبیات دادخواهی است. شاعران ما به این مسائل کمتر توجه کرده‌اند. ما سعی می‌کنیم این عرصه‌ها را از حاشیه بیرون کنیم و در محور توجه قرار دهیم.

 

فصل جدید روابط افغانستان و پاکستان

روابط افغانستان و پاکستان همواره با فراز وفرودهایی همراه بوده است. نقاط مشترک باعث شده است تا دو کشور روابط نیک و وابسته بهم داشته باشند. از این نقاط مشترک می‏توان به هم‏مرزی دو کشور، مشترکات فرهنگی، دینی، زبانی، صادارات و واردات کالاهای تجاری و مبارزه‏ی مشترک علیه تروریزم و قاچاق مواد مخدر، مثال زد؛ اما از سوی دیگر نقاط مابه التفاوت موجب گردیده تا روابط این دو کشور به سردی  و تیرگی بگراید و دو طرف اعتماد لازم بهم دیگر نداشته باشند. از جمله‏ی نقاط مابه التفاوت می‏توان به مسأله‏ی طالبان و ایجاد ثبات در افغانستان اشاره کرد. بعد از ترور آقای برهان الدین ربانی سوء ظن به جانب پاکستان بیش‏تر گردید. قبل از آن، اسامه بن لادن در خاک پاکستان به قتل رسیده بود. حملات تروریستان به سفارتخانه امریکا در کابل از دیگر مواردی بود که سوء ظن‏ها نسبت به پاکستان را تشدید نمود. پس از آن بود که این کشور تحت فشار جامعه جهانی قرار گرفت و افغانستان نیز در یک ادعا این کشور را متهم به حمایت از گروه‏های تروریستی نمود. روابط سیاسی دو کشور با حملات راکتی از سوی پاکستان به خاک افغانستان تنش فزاینده‏ای پیدا کرد. از همین‏رو این کشور در کنفرانس بن دوم اشتراک نورزید.

اکنون قرار است وزیر خارجه پاکستان حنا ربانی کهر روز چهار شنبه به کابل بیاید و روی موضوعاتی چون صلح و مذاکره با طالبان با رییس جمهور و وزیر خارجه گفت‏وگو نماید. به نظر می‏رسد سفر وزیر خارجه پاکستان به افغانستان می‏تواند فصل جدیدی را در روابط دو کشور بازگشاید. این روابط که با کشته شدن آقای ربانی به تیرگی گراییده بود، اینک باردیگر ترمیم و بازسازی می‏گردد. این‏که چه چیز باعث شده است که دو طرف علاقه پیداکنند تا فصل جدیدی را در روابط خود بازگشایی نمایند، دقیقا روشن نیست اما قراین و شواهد موجود نشان می‏دهد که دو طرف علاقه دارند تا باردیگر در کنارهم قرار گرفته علیه تروریزم به مبارزه مشترک شان ادامه دهند. یکی ازمسایلی که دو طرف را علاقه‏مند به روابط ساخته، مسأله‏ی مذاکره با طالبان و ایجاد دفتر برای طالبان در قطر است. در همین رابطه مقام‏های عالی کشور اعلام کرده اند که عنقریب هیأتی از سوی کشور قطر- برای جلب رضایت افغانستان از ایجاد دفتر طالبان در قطر-، به کابل سفر خواهند کرد. این مسأله در کنار رویدادهایی چون امضای پیمان‏های استراتیژیک افغانستان با کشورهای برتانیا و فرانسه و اتحادیه اروپا خود عامل دیگر در ابراز علاقه‏مندی پاکستان برای گفت‏وگو با افغانستان می‏باشد.

اکنون، هم افغانستان به این مسأله توجه کرده است که بدون حمایت پاکستان، برقراری ثبات در افغانستان کار مشکل است و هم پاکستان به این نتیجه رسیده است که هیچ گاه نمی‏تواند افغانستان را تنها بگذارد. بدین ترتیب هردو کشور برای ایجاد روابط دوامدار قدم‏های نخست را بر می‏دارند. لیکن آنچه مایه‏ی نگرانی است این است که با توجه به رفتارهای پیشین پاکستان و سیاست چند پهلوی آن کشور در قبال افغانستان، این امکان هنوز وجود دارد که این کشور اکنون نیز بازی دیگری را پیش کشیده باشد. احتمال چنین امری می‏تواند، اعتبار لازم برای ایجاد فصل نوین در روابط سیاسی دو کشور را مخدوش سازد. امید است سفر جدید وزیر خارجه پاکستان بتواند اعتماد کافی را برای دولت مردان افغان خلق نماید.

شماره 2 هفته نامه ادبی- هنری سیمرغ

شماره ۲ هفته نامه ادبی- هنری سیمرغ در کابل ازچاپ برامد.

موضوعات عمده این شماره عبارتند از شاهنامه خوانی در افغانستان/ بیدل خوانی در کابل/ نقدی بر پرنده بی مورد/ امپراتور جهان گشا(داستان سامانیان)/ شعر جهان/ گزارش محفل نقد بر مجموعه شباهت یک طرفه از حسن ابراهیمی/ خبرهایی از تازه های نشر/ و...

برگزاری محفل نقد"شباهت یک طرفه"

 

سلسله برنامه های "کتاب ماه"، این بار با کتاب"شباهت یک طرفه"

خانه ادبیات افغانستان در ادامه برنامه های ادبی ماهوار خویش، برنامه این ماه را به معرفی و نقد کتاب"شباهت یک طرفه" اثر حسن ابراهیمی اختصاص داد.

در "شباهت یک طرفه" بیش از 40 شعر سپید گنجانیده شده است. این کتاب، اولین اثر حسن ابراهیمی، شاعر و خبرنگار است که توسط انجمن قلم به چاپ رسیده است.

خانه ادبیات در هرماه؛ آخرین کتاب چاپ شده ادبی( شعر و داستان) را نقد و بررسی می کند.

 منتقدان، شعرهای حسن ابراهیمی را متاثر از زبان شعری دهه 60 در ایران می دانند. به گفته آنها (منتقدان) آقای ابراهیمی دارای زبان شعری ساده و لطیف است.

همچنان این نهاد ادبی، برنامه دیگری زیر نام "شب های کابل" که آثار شاعران و نویسندگان چیره دست را رونمایی می کند، به طور اختصاصی برگزار می کند.

این برنامه ها  با سخنرانی منتقدان ادبی و شعر خوانی شاعران و فرهنگیان همراه است.

این در حالی است که از رونق برنامه های ادبی به نسبت آنچه فرهنگیان فرارسیدن فصل سردی می دانند، کاسته شده است.

ویژگی های شعر حسن ابراهیمی

منتقدان، شعرهای حسن ابراهیمی را متاثر از زبان شعری دهه 60 در ایران می دانند. به گفته آنها (منتقدان) آقای ابراهیمی دارای زبان شعری ساده و لطیف است.

به گفته محمود جعفری، نویسنده و منتقد ادبی، در کتاب شباهت یک طرفه، نوعی هنجار گریزی دیده می شود که شاعر تلاش دارد آنرا تکمیل کند.

آقای جعفری گفت که حسن ابراهیمی، تخیل های معمول را به گونه ماهرانه به هم پیچانده است که از ویژگی های شعری او به حساب می آید.

محمود جعفری راز موفقیت حسن ابراهیمی را در هنجار گریزی و آنچه او یک دستی زبان می خواند، دانست.

فاطمه روشن، از دیگر منتقدان این برنامه گفت، در بعضی شعرهای این کتاب جمله بندی و دقت کامل صورت نگرفته است.

به گفته خانم روشن، هرگاه در بازنگری و بازی با کلمات در شعر دقت کافی به خرج داده نشود، شعر به پختگی اش نمی رسد.

خانم روشن گفت که شماری از شاعران افغان، نوآوری های شعری دارند اما به دلایل مختلف نمی توانند این نوآوری را به ویژگی شعری خود تبدیل کنند.

خانم روشن، تشبیهات تازه و منحصر به فرد شعر حسن ابراهیمی را از ویژگی های شعر او می داند.

شکور نظری، منتقد ادبی، با اشاره به اینکه شعر در کتاب شباهت یک طرفه، دغدغه های فردی و خاص را نشان می دهد، گفت که حسن ابراهیمی تا هنوز نتوانسته سطح فکری خاصی را توسط شعر خود معرفی کند.

به گفته آقای نظری، شاعر در این کتاب توانسته با سوژه ها، محیط و انسان ها رابطه خوب برقرار کند اما هنوز نتوانسته این رابطه خوب را به ویژگی شعری تبدیل کند.

شکور نظری، رویکرد ابراهیمی با شعر را کاملا فردی می داند.

(خبرگزاری بخدی)

چاپ نخستین هفته‏نامه ادبی- هنری در کابل

نخستین هفته نامه ادبی – هنری تحت نام "سیمرغ" در کابل آغاز به فعالیت نمود. این هفته‏نامه که در چهار صفحه منتشر می‏گردد حاوی خبرها وگزارش‏های ادبی-هنری، مقالات، مصاحبه، شعر، داستان و... می‏باشد. شماره نخست این هفته‏نامه را گزارش‏هایی از محافل ادبی افغان‏ها در ایران و افغانستان، شعر جهان، شعر پشتو، نقد ادبی و بررسی وضعیت زبان‏ها در افغانستان تشکیل می‏دهد. به گفته‏ی مدیر مسوول این هفته‏نامه؛  این هفته‏نامه تلاش می‏کند تا  وضعیت ادبیات و هنر در افغانستان  بهبود یابد و حلقه‏ی وصلی میان نویسندگان و شاعران در نقاط مختلف افغانستان  و جهان واقع شود.

وضعیت ناگوار زندگی و افزایش مهاجرت‏ها

هرچه زمان پیش‏تر می‏رود وضعیت مردم در افغانستان نیز رو به وخامت می‏گراید. وضعیت بد امنیتی، نبود شغل و کار، نقض مستمر حقوق بشر، عدم دسترسی به نیازهای اولیه و... از جمله مواردی اند که باعث نگرانی نهادهای بین المللی و گروه‏های حقوق بشری شده است. دیدبان حقوق بشر در آخرین گزارش خود نگرانی اش را از وضعیت مردم در افغانستان ابراز داشته است. نقض پیاپی حقوق بشر از نگرانی‏های عمده‏ای این دیدبان می‏باشد. این گزارش می‏افزاید؛ میزان نقض حقوق بشر در افغانستان رو به افزایش است.

در گزارش دیگر، یو اچ سی ار وضعیت مردم را در افغانستان خراب توصیف کرده و گفته است؛ این وضعیت باعث شده است تا میزان مهاجرت‏ها نسبت به عودت‏ها بیش‏تر گردد. نگرانی عمده‏ی این سازمان این است که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد، میزان مهاجرت طی سال‏های بعد دو یا چند برابر خواهد شد.

اما این که به طور مشخص چه چیزی باعث افزایش مهاجرت می‏گردد، باید گفت؛ عوامل متعددی در این مسأله دخالت دارد از جمله می‏توان به این موارد اشاره کرد:

  1. وضعیت امنیتی: نبود امنیت یکی از مشکلات عمده‏ای است که ده‏ها سال است مردم افغانستان از آن رنج می‏برند. پس از حضور نیروهای بین المللی و استقرار حکومت موقت و دولت جمهوری اسلامی افغانستان، مردم امیدوار بودند که زندگی عادی شان را از سر می‏گیرند و وضعیت رو به بهبودی خواهد رفت؛ اما اکنون ده سال از این موضوع می‏گذرد، با وجود این، هیچ بهبودی نسبت به وضعیت امنیتی به وجود نیامده است. سرمایه‏گذارانی که علاقه‏مند بودند تا در افغانستان سرمایه گذاری کنند و شرکت‏های تولیدی را فعال بسازند، اکنون در حال جمع کردن بساط و سرمایه‏های خود از کشور اند. این دسته از تاجران در تلاش اند تا سرمایه‏های خود را در بیرون از افغانستان به گردش درآورند. مردم افغانستان اینک از این وضعیت خسته شده اند و می‏کوشند برای خود مأمنی را در بیرون افغانستان جست‏وجو نمایند.
  2. نقض مداوم حقوق بشر: نقض حقوق بشر از دیگر نابسامانی‏هایی است که همه روزه تکرار می‏شود. خود سوزی زنان، کار اجباری کودکان، بد دادن دختران، لد وکوب زنان، و... فرایند نقض حقوق بشر را تشکیل می‏دهند. آمار موسسات حقوق بشری نشان می‏دهد که موارد نقض حقوق بشر در افغانستان سیر صعودی دارد و هر روز بر میزان آن افزوده می‏شود. به گفته‏ی این موسسات تحقیقاتی، این نقض حقوق بشری معمولاً از سوی بزرگان خانواده، قوماندانان و زورمندان محلی، دولت و شوهران صورت می‏گیرد. هیچ منبع رسیدگی به شکایات حقوق بشری نیز وجود ندارد. ازاین‏رو شماری از کسانی که دچار نقض حقوق بشری شده اند، می‏کوشند تا به هر نحوی محیط زندگی خود را ترک گفته به جای دیگر یا کشور دیگر پناهگزین شوند.
  3. نبود کار واشتغال: نبود کار و اشتغال از دیگر مواردی است که باعث می‏شود بسیاری از مردم برای نجات خانواده‏ی خود به هجرت و آوارگی‏های خطر ناک تن در دهند. گفته می‏شود حدود بیش از میلیون تن از نبود کار و اشتغال رنج می‏برند. نبود کار آسیب‏های کلانی را برای جامعه و خانواده به بار می‏آورد. نبود کار باعث می‏شود تا فرد، یا دست به سرقت بزند یا به باندهای مافیایی و تروریستی روی بیاورد و یا هم به مواد مخدر و بزهکاری گرفتار آید. و یا در نهایت وطن و خانواده‏ی خود را ترک گفته به کشورهای دیگر مهاجرت نماید.
  4. فقر و نبود امکانات اولیه زندگی: بیش‏تر مردم افغانستان از امکانات اولیه زندگی بهره مند نیستند. نبود امکانات صحی، آب آشامیدنی صحی، مکاتب، برق و ... از جمله چیزهایی اند که بیش‏تر مردم از آن‏ها برخوردار نمی‏باشند؛ خصوصاً مناطق روستایی.

همه‏ی این نابسامانی‏ها باعث می‏گردند که وضعیت زندگی در افغانستان روند غیر عادی داشته باشد. مردم برای این‏که بتوانند به حد اقل امور زندگی خود رسیدگی کنند، به ناچار باید راه ساده‏ی آن را جست‏وجو نمایند. ساده‏ترین راه برای یافتن زندگی، هجرت و آوارگی است. از این جهت بسیاری از مردم سعی می‏ورزند تا افغانستان را به حال خودش واگذارده برای نجات خود راه هجرت را پیشه نمایند.

حال این مسوولیت دولت و حکومت است تا به زندگی مردم سامان بهتری بدهد ونگذارد  بیش‏تر از این، مردم از خاک خود آواره شده در خاک بیگانه‏ای‏اااا جان بدهند. پیدا کردن کار، بهبود وضعیت رفاهی، جلوگیری از نقض حقوق بشری از وظایف اصلی حکومت به شمار می‏روند. حکومت مسوول و مردمی آن حکومتی است که به بهبود زندگی مردم خود بیندیشد و نگذارد تا فقر و ... جان هزاران انسان این سرزمین را بگیرد.

انکشاف منابع داخلی؛ به جای کمک‏های اقتصادی

افغانستان یکی از کشورهایی است که به کمک‏های بیرونی سخت نیازمند می‏باشد. این کشور طی ده سال گذشته با اتکا به منابع بیرونی، اقداماتی را جهت بازسازی و آبادانی به عمل آورده است. ده‏ها میلیارد دالر از سوی کشورهای جهان به این کشور کمک شده است. با وجود این کمک‏ها، هنوز هم افغانستان نتوانسته با اتکا به منابع داخلی نیازهای اولیه و رفاهی مردم خود را برآورده سازد. به عنوان مثال برق یکی از نیازهای اولیه‏ی مردم است ولی تا کنون حتا مرکز افغانستان از این نعمت محروم می‏باشد. کمک‏های زیادی نیز از سوی جامعه جهانی در این زمینه صورت گرفته است. در آخرین کمک‏ها، 75 میلیون دالر از سوی بانک انکشاف آسیایی به بند برق ولسوالی گرشک ولایت هلمند اختصاص یافته است. کنفرانس توکیو که قرار است در سال جاری میلادی برگزار گردد، کشورهای جهان بار دیگر متعهد خواهند شد تا کمک‏های اقتصادی خود را به افغانستان در طول یک دهه ادامه دهند.

آن چه در این زمینه گفتنی به نظر می‏رسد این چند نکته است:

  1. براساس منابع دولتی، تاکنون کمک‏های وعده داده شده به طور کامل در اختیار دولت افغانستان قرار نگرفته است. حکومت افغانستان همواره از کشورهای کمک کننده خواسته است تا کمک‏های وعده داده شده‏ی خود را به پایه اکمال برسانند. اما این کشورها از فساد اداری در افغانستان شکایت داشته و از حکومت افغانستان خواسته اند تا علیه فساد اداری به صورت جدی مبارزه نماید. حال اگر دولت افغانستان بتواند در راستای مبارزه علیه فساد اداری از خود دست‏آوردی را نشان دهد، طبعاً می‏تواند از کنفرانس توکیو نتیجه‏ی مطلوب را کمایی نماید لیکن اگر نتواند اسباب جلب کشورها را فراهم نماید، امکان رسیدن به اهداف اقتصادی و همکاری‏های اقتصادی دراز مدت نیز بعید به نظر می‏رسد.
  2. نکته‏ی دیگر در این زمینه توجه به افزایش توانایی‏های داخلی به جای جلب کمک‏های بیرونی است. حکومت افغانستان پیش از این در صدد جلب همکاری‏های اقتصادی دولت‏های دیگر بود اما پس از اعلام ختم حضور نیروهای نظامی خارجی در افغانستان تا 2014 میلادی، حکومت تلاش می‏ورزد تا به منابع اقتصادی داخلی بیش‏تر توجه نماید. این توجه می‏تواند زمینه‏ی انکشاف را بهتر فراهم نماید و موجب استقلال و افزایش توانایی‏های داخلی گردد.
  3. ازهمه مهم‏تر چگونگی استفاده از کمک‏های خارجی است. بسیاری از کشورها از عدم مدیریت درست حکومت در حصه‏ی استفاده از کمک‏های خارجی شکایت دارند. کارشناسان براین باورند که این کمک‏ها در راستای انکشاف و توسعه کم‏تر به مصرف رسیده و بیش‏تر مورد دست برد و حیف و میل قرار گرفته است. موجودیت فساد اداری باعث شده تا بخش بزرگ کمک‏های خارجی از مسیر اصلی و اهداف مورد نظر خود دور بیفتد.

بنابراین آن‏چه در دریافت کمک‏های خارجی مهم به نظر می‏رسد، جلب اعتماد از طریق مبارزه با فساد اداری و بهره‏برداری درست ازاین کمک‏ها در راه اندازی پروژه‏های زیربنایی می‏باشد. حکومت افغانستان اگر بخواهد، استقلال خود را به دست بیاورد باید به توسعه اقتصادی از مسیر  انکشاف منابع داخلی توجه بیش‏تر نماید.