رهبر خفته بر روي دو بستر

دو عسكر خسته در بين دو سنگر

دو رهبر پشت ميز صلح خندان

دو بيرق برسر گور دو عسكر

**

پس از ايزار پطلون را گرفتي

به جاي سرمه صابون را گرفتي

گمان كردم ترا قانون بگيرد

جنايتكار! قانون را گرفتي

دفتر ديگري كه از سميع حامد در همين اواخر انتشار يافته "بيد مجنون گفت بامن .." نام دارد.  اين دفتر هم با همان طرح جلد دفتر پيش از ژكفر حسيني در بهار همين سال چاپ گرديده است.  234 صفحه دارد  و شامل رباعيات وغزليات عاشقانه شاعر مي شود. شعر هاي دفتر "بيد مجنون گفت با من.."، حرف هاي شاعر باخودش است. او در اين كتاب هيجانات دروني ومن هاي خود را در پرده تصوير كشيده است. آن چه اين دفتر را از دفتر نخست او جدا مي سازد همين امر است يعني عشق و زندگي شخصي شاعر . بدون اين كه به جمع نظر داشته باشد خودش را تعريف كرده است. از ديگر مشخصه هاي اين دفتر لحني است كه او در آن به كار گرفته است. لحني كه با عاطفه ي بسيار غني همراه گرديده است.  البته دوبازي با زبان در اين دفتر نيز تكرار گرديده است علاوه بر آن شگرد هاي زباني را كه او در مجموعة "بريز به خيابان" استفاده كرده بود در اين دفتر نيز مي بينيم . مثلاً در اين شعر:

از بين بير وبار صدا كردمش نديد

هرقدر يار ! يار!  صدا كردمش نديد

برهركه بود نام گرفته سلام گفت

من يك هزار بار صدا كردمش نديد

گم شد ميان عطر خود وكيف ديگران

از پشت انتظار صدا كردمش نديد

از پل گذشت... بين دو ديوار گل گذاشت

با گريه ... زار صدا كردمش نديد

دفترسومي كه از شاعر معاصر كشور سميع حامد همراه با دو دفتري كه قبلاً ياد آورشديم زينت نشر يافته است "بود نبود يك تروريست" نام دارد. اين دفتر با حجم  كمتر در 61 صفحه و طرح جلد سابق از سوي بنگاه انتشارات ميوند به چاپ رسيده است. تفاوتي كه اين مجموعه با مجموعه هاي مذكور دارد اين است كه دراين مجموعه شعرهاي نو شاعر گرد آمده است. شاعر خواسته كار هاي جديد خويش را در قالب مدرن تري ارايه بدهد. تفاوت ديگري كه ميان اين دفتر با كتاب هاي ديگر او وجود دارد در نحوة اراية موضوع است. حامد  در قالب نو از صراحت كم تري استفاده مي نمايد.كوشش مي كند مفاهيم مورد نظر خود را در ابهام بيش تري به مخاطب انتقال بدهد. مثلاً:

بود نبود من بودم

پنهان شده ام پشت يك سنگپشت سنگي

غوره يي را مي گذارم در غولك

شليك مي كنم به سمت چپ پل

ترنگ!

كاهخودم زنگ مي زند

مي روم سوي تفنگ

آه! اين يك غوره است!

در دهان مي گذارم

طعم تاكيلا دارد

يكي ديگر! مزة باغ تبعيدي!

غوره يي ديگر را مي گيرم از غولك و در دهان مي گذارم

دهان مريم را آب مي زند

لب هايش مي بوسند همدگر را

گناه دارد! يك دانه گك به من هم بينداز!

به آب مي سپارم توپك سبز را

ماهي ها با گيسوان مريم من طناب بازي مي كنند

كوزه را پر از آسمان مي كند

و به پروانه يي مي بيند كه نشسته است بر پيشاني بره گك سپيد و سياه

خلاصه آن چه در باره كار هاي تازة حامد مي توان گفت اين است كه حامد جسارت وشهامت زياده سرايي و ابداعات را دارد و از خلاقيت هاي خود به صورت جسورانه استفاده مي نمايد.