پارادوکس رفتار در سیاست
پارادوکس رفتار در سیاست
افغانستان قصد دارد در مذاکرات لندن طرح آشتی با طالبان را مطرح سازد. این نخستین باری نیست که این طرح از سوی دولت افغانستان مطرح شده است. دولت افغانستان همواره این طرح را شعار قرار داده و برآن تأکیدنموده است.رییس جمهور حامد کرزی نیز در هنگام انتخابات از این شعار استفاده می نمود. حال پرسشی که به میان می آید این است که آیا طالبان به این طرح جواب مثبت خواهند داد ومکانیسم شرکت طالبان در قدرت چگونه خواهد بود؟ آیا این طرح نیز مثل گذشته به شکست نخواهد انجامید؟
برای این که این موضوع قدری روشن گردد باید نخست به بازشناسی دو طرف آشتی وصلح بپردازیم ومواضع آن ها را در گذشته وحال روشن سازیم تا به این نتیجه برسیم که این طرح تاچه حد امیدی را برای صلح خلق می کند؟
شکی نیست که طالبان مدت درازی است که در افغانستان حضور نظامی دارند و تنها جبهه ای به شمار می رود که توانسته در مقابل دولت ونیروهای خارجی مقاومت نماید وبه پیروزهایی نیز دست یابد. طالبان پیش از این که یک نیروی سیاسی- نظامی محسوب گردند یک نیروی ایدیولوژیک به شمار می روند که می خواهند در این سرزمین حاکمیت دینی –مطابق با تفسیر خود شان را – برقرارسازند. شعار آن ها حاکمیت دین خدا در خاک خداوند است. بنابراین، آن ها برای استقرار حاکمیت دینی شان تنها به افغانستان نیز بسنده نخواهند کرد بلکه بعد از احراز موقعیت در افغانستان به دنبال تثبیت موقعیت خود در سرزمین های دیگر نیز برخواهند آمد. از این رو می توان گفت طالبان یک نیرو داخلی باهدف محدود نمی باشند بلکه یک نیروی است که خود را از محدودۀ افغانستان بیرون تلقی می نمایند. به همین خاطر است که جبهات آن ها از نظامیان خارجی نیز تشکیل یافته اند واسلحه ومهمات شان از کشور های بیرون تأمین می گردند.
چیز دیگری که نباید در شناخت طالبان از نظر دور انگاشت این است که طالبان ساخته وپرداخته کشور های بیرونی است. افغانستان کشوری است که آن ها به صورت راحت می توانند به فعالیت های تخریبی شان بپردازند و استراتژی های سیاسی نظامی شان را در آن جان پلان نمایند. کشور هایی که این طفل را پرورش داده و به حد یک خطر رسانده اند، بدون شک نمی توانند به آسانی طالبان را به حال خود رها نموده وبرفعالیت های نظامی آن ها نظارت وکنترول نداشته باشند. طالبانی که دستگیر شده اند یا اجساد شان در میدان های نبرد باقی مانده اند نشان می دهند که کشور های خارجی نه تنها از طالبان حمایت می کنند بلکه برای آن ها نیرو و امکانات نظامی نیز می فرستند و اهداف نظامی شان را تعیین می کنند.
به هرصورت آن چه دراین تحلیل باید درنظر گرفت یکی دست های پنهان حامیان خارجی ونقش آن ها می باشد ودیگری اهداف ایدئولوژیکی طالبان است که آن ها را وادار به انتحار وخشونت می کند.
اما در طرف دیگر طرح آشتی، دولت قرار دارد. دولت براساس قرار داد بن به وجود آمد. پس از آن انتخابات را راه اندازی کرد وقانون اساسی را به وجود آورد. مردم باشرکت در انتخابات، از مشارکت سیاسی، دموکراسی وجامعۀ مدنی حمایت نمودند. بناءاً قدرت در افغانستان براساس انتخاب ومشارکت مردم شکل گرفته است. دولت های کمک کننده نیز براساس همین هدف یعنی ایجاد دموکراسی،تأمین امنیت، آزادی و حقوق بشر در افغانستان از این کشور حمایت مالی ومعنوی می نمایند ونیرو های خود را برای رسیدن به این مقاصد در افغانستان آورده اند.
حال، آن چه مذاکره وآشتی را دشوار وسخت می سازد تضاد منافع گروه های شرکت کننده در آشتی می باشد. از یک سو طالبان دست از خواست های شان برنمی دارند ومدعی خروج نیروهای خارجی از افغانستان وشرکت بدون قید وشرط در دولت و به دست گرفت پایه های اساسی قدرت می باشند و از جانب دیگر دولت تأکید برپذیرش قانون اساسی و نظام مبتنی بردموکراسی وحقوق بشر از سوی طالبان دارد و از جانب سوم دولت های ذیدخل در افغانستان حضور مستمر خود را تا تأمین کامل امنیت واستقرار آزادی و … مشروع می پندارند. چیزی که بیش تر از همه راه مذاکره را ناهموار ساخته اصرار براین خواست های متناقض ومتضاد است.
اکنون که دولت افغانستان می خواهد باردیگر طرح آشتی را پیشنهاد نماید، آیاتضمینی وجود دارد که طالبان دست از خواست های گذشتۀ خود بردارد و آیا دولت می تواند شرط پذیرش قانون اساسی را از سوی طالبان ملغا اعلام نماید؟ به نظر می رسد طالبان نه تنها از خواست های شان چشم پوشی نخواهند کرد بلکه شرایط دیگری پیشنهاد خواهند نمود چه این که طالبان نسبت به گذشته از قدرت بیش تری برخوردار گردیده ودرموضع برتری قرار دارند. از این رو کم تر می توان حدس زد که این طرح آشتی به نتیجۀ مطلوب برسد.
آن چه روشن است این است که طالبان هیچ گاه طرح آشتی با دولت را مطرح نساخته واین دولت است که برشعار های تکراری خود پافشاری دارد. از جانب دیگر طالبان همیشه گفته اند در صورتی از این طرح پشتیبانی می کنند که نیرو های خارجی از افغانستان بیرون بروند. در مقابل دولت نیز اذعان کرده که طالبان باید قانون اساسی را بپذیرد. بنابراین