شش جدی 1358 قشون شوروی سابق وارد افغانستان شد. دلیل این حمله هرچه بود، ولی نتیجه‏اش این بود که شوروی در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند و از افغانستان خارج شد. افغانستان نیز در مدت اشغال، آسیب‏های بسیاری را متحمل گردید. زیرساخت‏های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خساره‏ دید. قریب به دو میلیون تن جان‏های شان را در راه دفاع از وطن قربانی نمودند. بیش از پنج میلیون تن آواره شدند. نظام اجتماعی برهم ریخت و بنیه‏های اقتصادی نیز خساره‏مند گردید.

با خروج آخرین سرباز شوروی سابق در افغانستان وضعیت به گونه‏ی غیر قابل انتظار رقم خورد. دولت نجیب الله نتوانست دوام بیاورد. جنگ‏های داخلی از هر نقطه و گوشه‏ی کشور سر بر آورد؛ تا این‏که طالبان (امارت اسلامی) اداره‏ِی اکثر نقاط کشور را به دست گرفت.

روسیه که تازه پای شکسته‏ی خود را از میدان منازعه بیرون کشیده بود، دراین دوره نقش نظاره‏گری را برای خود برگزید. چه این‏که از یک‏سو به دلیل شکست خود در افغانستان نمی‏توانست دوباره خود را درگیر منازعات بین المللی سازد و از جانب دیگر خود با مشکلات عدیده‏ی داخلی روبه‏رو بود. از همپاشی شوروی سابق، روسیه را در تنگناهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کلانی قرار داده بود. از این‏رو نه تنها مردم بلکه سیاست‏مداران آن نیز تمایل به ایفای نقش جدید در افغانستان نداشتند. منتظر بودند تا ببینند رقبای آن‏ها در افغانستان چه می‏کنند.

بعد از حادثه‏ی11 سپتمبر و حمله‏ی غرب به افغانستان، روسیه هنوز از اخذ نقش مستقیم در افغانستان خود داری می‏کرد. تحولات سیاسی در افغانستان به گونه‏ای رقم می‏خورد که روسیه را از ایفای رول جدید باز می‏داشت. غرب با حضور گسترده‏ی نیروهای نظامی در تمام نقاط استراتیژیک کشور مسلط گردیده بود. این امر برای روسیه از جانبی گران تمام می‏شد و از سویی هم بهانه‏ای برای حضور خود در افغانستان نمی‏یافت بلکه از این‏که غرب خود به خود در جاده‏ی خون قدم گذاشته، خوشحال به نظر می‏رسید. چرا که با شناختی که روسیه از افغانستان و مردم آن داشت، متیقن بود که غرب نیز دیری در این کشور نخواهد پایید. سرنوشتی جز سرنوشت شوروی سابق نخواهد داشت. این امر برای روسیه خود یک کامیابی تلقی می‏گردید که می‏دید دشمنانش خود، خود را به  چاه انداخته اند.

این خوشحالی روسیه چند سالی به طول نینجامید. پیشرفت‏های مخالفان در جبهه‏های نظامی و گسترش سیطره‏ی غرب باعث شد که روسیه یکبار دیگر نقش نظاره‏گری صرف را کنار بگذارد و به تحرکات جدید دیپلماسی بپردازد. سهم گرفتن روسیه در بازسازی افغانستان یکی از نقش‏های نوین او در سیاست افغانستان به شمار می‏رود. بخشش قرضه‏های افغانستان گام دیگر در ایجاد روابط نیک میان این دو کشور است.

با این وجود، روابط افغانستان و روسیه در این مدت با فراز و فرودهای بسیاری نیز همراه بوده است. از جمله مواردی که موجب تنش میان این دو کشور گردید، طلب غرامت افغانستان از روسیه بود. افغانستان همواره ادعا داشت که باید روسیه غرامت حاصل از اشغال افغانستان را بپردازد اما این خواسته با واکنش‏های منفی طرف مقابل روبه‏رو گردید. و از طرفی هم افغانستان هیچ گاه علاقه نداشت تا  باردیگر با دشمن خونی خود کنار بیاید. در نتیجه این مسأله باعث سردی روابط میان دو کشور شد.

اما تحولات به گونه ای رقم خورد که هردو کشور علاقه مند شدند تا بازهم  روابط نیک باهم‏دیگر برقرار سازند. با روی کار آمدن اوباما در امریکا، تنش میان امریکا و افغانستان نیز به وجود آمد. اوباما –به هر دلیل که بود- حامد کرزی را  متحد سیاسی خود نمی‏دانست و تلاش داشت تا فرد دیگری را جایگزین وی بسازد. حامد کرزی نیز با سخنان خود باعث خشم اوباما و طرفداران وی در کاخ سفید گردید.

این تنش‏ها بیش از چیز به نفع روسیه تمام می‏شد. روسیه که این تنش‏ها را به نفع خود می‏دید، با نشان دادن چراغ سبز به حامد کرزی، می‏خواست سیاست خارجی افغانستان را به سمت شرق متمایل سازد. سفر حامد کرزی به روسیه در همین راستا بر نگرانی غرب افزود. در این سفر حامد کرزی از پشتیبانی روسیه برخوردار گردید. و پس از بازگشت به افغانستان، بر مواضع نسبتاً ضد غربی خود تأکید نموده خواستار افغانیزه شدن امنیت گردید.

غرب و در راس آن امریکا از موضع جدید رییس جمهور افغانستان کاملاً متعجب شده در پی آن شدند تا ازهدر رفتن هزینه‏های هنگفت خود در افغانستان جلو گیری کنند لذا به ترمیم روابط خود با افغانستان پرداختند. رفت‏و‏آمد هیأت‏های دو جانبه میان کابل و واشنگتن، سبب گردید تا از تیرگی روابط بکاهد. به دنبال آن امریکا خواستار امضای پیمان استراتیژیک با افغانستان شد. این مسأله روسیه را بیش از گذشته نگران ساخت تا آن‏جا که رییس جمهور آن، به صراحت از امریکا خواست تا در باره‏ی این پیمان و پایگاه نظامی در افغانستان توضیح دهد.

اکنون به نظر می‏رسد مسأله‏ی پایگاه دایمی و امضای پیمان افغانستان و امریکا برای روسیه مسأله‏ی حیاتی و حساسی تلقی می‏گردد چرا که فکر می‏کند این موضوع می‏تواند تهدیدی برای امنیت روسیه به حساب آید. از این جهت روسیه همواره در حال نظاره و رصد این موضوع می‏باشد و تلاش می‏کند تا روابط خود را با افغانستان بیش‏تر از پیش بهبود بخشد.