فرهنگ سیاسی در امثال وحکم دری(12)
امثال وحِکَم
یکی مهمترین بخش یک فرهنگ، امثال و حِکَم آن است. امثال و حِکَم یک جامعه نقش مهمی در حیات و ماندگاری آن جامعه دارد. بسیاری از رفتارهای اخلاقی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه را میتوان از ضرب المثلها و حِکَم آنها به دست آورد. امثال و حِکَم ابزاری برای شناخت بهتر یک فرهنگ محسوب میگردد. چه اینکه وقتی شخصی به کسی میگوید: "از آب گل آلود ماهی میگیرد"، معنایش این است که با انداختن تفرقه و نفاق و پیچده کردن اوضاع میخواهد به مقصود خود برسد. از این ضرب المثل، ما به درک رفتار اخلاقی جامعه میرسیم. رفتاری توأم با صداقت و راستی از جمله ارزشهایی است که این ضرب المثل بدان اشاره دارد. بنابراین، ضرب المثل، وسیلهی شناخت نیز هست. از اینرو اگر بخواهیم با فرهنگ مردم خود آشنا شویم باید با ضرب المثلهای آن نیز آشنا شویم. اضافه برآن، ضرب المثل از لحاظ ادبی ژانر خاصی به حساب میآید و در بلاغتِ بیان تأثیر ژگرفی دارد. زیرا ضرب المثل علاوه بر شیرینی و جذابیت و اثرگذاری آن، از ایجاز لفظی نیز برخوردار است. ضرب المثل درعین ایجاز، دارای معنای بلند و عمیق میباشد. مثلاً وقتی گفته میشود:"تا مار راست نشود، به سوراخ نرود"، این جمله در عین کوتاهی لفظی، از محتوای بسیار بلندی برخوردار است. ضرب المثل مورد استعال گستردهای نیز دارد. در موضوعات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی نیز قابل استفاده میباشد.
به هر ترتیب اهمیت ضرب المثل برهیچ کسی پوشیده نیست. برای درک بهتر آن، ضروری است تا در مورد چیستی و مشخصات آن نیز اشارهی کوتاهی داشته باشیم:
امثال
امثال لغت عربی و جمع مَثَل است. این لغت به معانی مختلفی استعمال شده است؛ مانند قصه، حکایت، افسانه، داستان مشهور، عبرت، پند، اندرز و... "احمد بهمنیار" مَثَل شناس ایرانی مَثَل را اینگونه تعریف کرده است:"مثل جملهای است مختصر،مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه که به واسطهی روانی الفاظ، روشنی معنا و لطافت ترکیب، بین عامه مشهور شده و آن را بدون تغییر یا تغییرات جزئی در محاورات خود به کار میبرند."
(خاوری محمد جواد، امثال و حکم مردم هزاره، چاپ اول، انتشارات عرفان، تهران 1380، به نقل از داستان نامه بهمنیار فرهنگ نوین، ص 10)
جواد خاوری در کتاب "امثال و حکم مردم هزاره"، به نقل از "لارد جان روسل" دانشمند اروپایی چنین نقل میکند: " مثل نتیجهی عقل یک جمع و نادره گویی یک فرد است." (همان)
ضرب المثل نیز از امثال و حِکَم مشتق شده است. ضرب المثل جزو فرهنگ شفاهی مردم میباشد. ضرب المثل را در زبان آلمانی spichworter، در یونانی paroemia، در زبان مجارستانی kozmondas، در لاتین proverbiur، در انگلیسی proerb، در زبان جاپانیkoto-waza ، در زبان هندیlokokti، در زبان ترکی atalar-sozu، در زبان سوئدیordsprak، در زبان اسپانیاییrefrau و در زبان گرجستان شرقی qudoza میگویند.
حِکَم
حِکَم جمع حِکَمت است و حکمت به معنای دلیل، برهان، صفت، عبرت، علامت، حدیث و روایت ذکر شده است. علی اکبر دهخدا حکمت را به عبارت فصیح، قصیر، حاوی قاعدهی طبیعی یا عقلی یا وضعی معنا کرده است.
برخی معتقدند که مَثَل وحِکَمت معنای واحد را دارند و یا به یک معنا استعمال میشوند چنانچه حسین بشیریه گوید:"امثال عبارت است از حِکَمت و تغییرات کنایی همراه با تجربه." اما شمار دیگر باورمنداند که میان آن دو تمایز گسترده موجود است؛ چنانچه استاد بهمنیار گوید: " قسمت عمدهای امثال هر زبان را کلمات قصار تشکیل میدهد. کلمات قصار بر دو قسماند: جملههایی که استعمال آنها بدون تغییر، یا با تغییر جزئی بین عامه رایج است، جزء امثالاند، و آن جملهها را که بین عامه مشهور نیستند، حِکَم مینامند." (عباسیان علی اکبر، فرهنگ سیاسی در امثال وحکم فارسی، چاپ اول، انتشارات اختران، تهران 1387، به نقل از آموزش دانش سیاسی حسین بشیریه، ص 29)
علی اکبر دهخدا نیز این تفاوت را مهم میشمارد و معتقد است که "مثل حِکَمت توده است."
به هرترتیب آنچه روشن است، این است که امثال و حِکَم ریشه در افکار و اندیشههای عامه دارد و نوع جهانبینی و طرز تفکر آنهارا بیان میکند.
مشخصات امثال وحِکَم
برای اینکه امثال و حِکَم از سایر جملههای ادیبانه متمایز گردد لازم است به صورت فهرستوار مشخصات آن را بربشماریم:
1. اندرزگویی: اندرز گویی و پند و نصیحت از ویژگیهای بارز ضرب المثلهاست. وقتی گفته میشود "هرچه کاشتی همان دِرَوی، بیانگر نوعی از نصیحت و پند اخلاقی است. یا مثل"تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز"، "چاهکن در چاهست"، "در کسی نزن به انگشت که میزندت به مشت، و... نمونههایی از این دست نشان میدهند که ضرب المثل با ارزشها و باورهای اخلاقی مردم بیشتر سر وکار دارد و برخاسته از روحیات اخلاقی عام میباشد.
2. ادیبانه بودن: حِکَمت مثلها تنها در معنا و محتوای آن نیست بلکه در بیان ادیبانهی آن نیز میباشد. چنانچه گویند: "هر حرف جایی و هر نکته مکانی دارد"، "صدا از یک دست برنمیآید"، "خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج"، و... شمار زیادی از ضرب المثلهای دری را بیتهایی از شاعران بزرگ مثل سعدی، حافظ، مولوی و... تشکیل میدهند. مثل "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"، "بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند". این بیتها به مرور زمان تبدیل به ضرب المثل شدهاند. در میان آثار شاعران معاصر نیز میتوان نمونههایی از نوع ضرب المثل پیدا کرد مانند این بیت از محمد کاظم کاظمی: "هرکه پا بستهی خانه است بهل تا برود"، "سیب دندان زده را نذر ابوالفضل کنند"، و... ضرب المثل دارای تشبیهات و ترکیبات وصفی میباشند.
3. کوتاهی: یکی از مشخصات ادیبانه بودن ضرب المثلها ایجاز آنهاست. هیچ ضرب المثلی بیشتر از دو جمله یا یک بیت نمیباشد. اگر هم دیده شود بسیار نادر است. کوتاهی ضرب المثلها باعث زیبایی و جذابیت آنها شده است. اگر ضرب المثل از دو جمله بیشتر میبود هرگز در زبان مردم راه نمییافت.
4. فرازمانی و فرامکانی بودن: ضرب المثلها مختص به زمان و مکان نمیباشد. در هرجای دنیا قابل استفاده است و در هرزمان میتوان از آن کار گرفت. ضرب المثلها در تمام فرهنگهای جهان وجود دارد و گاه از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر سرایت میکند.
5. حِکَمت رایج: ضرب المثل را حِکَمت رایج خواندهاند، چرا که محدود به فرد خاصی نمیشود بلکه تمام تودههادر آن شریکند و در ساخت آن تمام مردم نقش دارند.
6. عدم اختصاص به گروه و طبقهی خاصی از جامعه: ضرب المثل به گروه و طبقهی خاصی مثل دانشمندان اختصاص ندارد بلکه همه افراد جامعه بالسویه میتوانند از آن سود ببرند.
7. جذابیت و گیرایی: ضرب المثلها به دلیل کوتاهی و محتوای حکیمانهای که دارند از جذابیت و گیرایی خاصی برخوردارند. به همین دلیل مبلغان و واعظان و نیز شعرا از آن سود میبرند و برای انتقال پیام خویش استفاده میکنند. استفاده از ضرب المثل در نوشتهها و داستانها نیز زیبایی و جذابیت میبخشد.
8. رسایی: از دیگر خصوصیات ضرب المثل رسایی آن است. اگر ضرب المثل رسایی نداشته باشد نمیتواند در دل شنونده بنشیند.
9. عام شدن به صورت تدریجی: ضرب المثلها به شکل تدریج وارد زبان مردم شدهاند. از وقتی که یک ضرب المثل از زبان گویندهی آن بیرون میشود، تاهنگامی که در زبان عام مردم جریان پیدا میکند، نیاز به زمان دارد. شاید دههاسال بگذرد تا یک جمله شکل ضرب المثل پیدا کند.
10. بیان کنندهی اخلاق و رفتارهای اجتماعی: از جمله مشخصات دیگر امثال و حِکَم این است که به نوعی از اخلاق و فتارهای اجتماعی مردم حکایت میکند.
11. چند وجهی بودن: یک ضرب المثل میتواند در موارد مختلف و جاهای بسیاری به کار گرفته شود. مثلا "تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز"، در همه جا قابل استفاده است. یا مانند "دزد از سایهاش میترسد".