سال نو مبارک

سال نو را برهمه شما عزیزان تبریک می گوی. سال فرخنده  ونیکو برای  تان ارزو می کنم.

****

دومین جشنواره  نوروزی سیمرغ برگزار می گردد.

این جشنواره از سوی هفته نامه سیمرغ با همکاری مقام ولایت غزنی، ریاست اطلاعات  وفرهنگ غزنی، نهادفرهنگی وقت فر و انجمن خوش نویسان افغانستان در شهر غزنی برگزار می گردد.

این جشنواره در ششم حمل/فروردین ماه با اشتراک مقام های دولتی، فرهنگیان وشاعران برگزار خواهد شد.

سخنرانی، شعر و سرود جزو برنامه های این جشنواره خواهد بود.

همایش روایت همدلی 4 برگزار شد


چهارمین دور همایش روایت همدلی با حضور ده ها شاعر و نویسنده ی ایرانی و مهاجر، دوشنبه 21 اسفندماه(حوت) از طرف خانه ی ادبیات افغانستان  در یکی از تالارهای حوزه ی هنری تهران با شکوه تمام برگزار شد.

برنامه با تلاوت آیاتی از نور و پخش سرود ملی هردو کشور و کف زدن های حاضران، با گردانندگی محمد صادق دهقان دبیر روابط عمومی خانه ی ادبیات آغاز گردید.

در نخست استاد محمد سرور رجایی مسوول و سرپرست خانه ی ادبیات از چگونگی برگزاری این محفل و کارکرد خانه ی ادبیات در این سال های اخیر یاد کرده و گفت: «ما دیر زمانی ست که از مشترکات فرهنگی و تاریخی مان سخن می رانیم، اما هیچ گاه نیامده ایم که از یگانگی فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی این دو ملت بزرگ حرف بزنیم و در راستای یگانگی و همدلی قدم برداریم. که به لطف الهی برگزاری همچون محافل مارا در راستای تحقق این عمل بزرگ انسانی یاری خواهد رساند.»

این در حالی ست که خانه ی ادبیات افغانستان، افتخار 3 دور برگزاری همایش روایت همدلی را با موفقیت تمام در سالهای قبل با خود دارد و همچنان افتخار6 دور راه اندازی جشنواره ی ادبی قند پارسی را. "روایت" مجله یی ست ویژه ی داستان و فرخار مجله یی ویژه ی شعر که از نشانی این نهاد فرهنگی ادبی در ایران و افغانستان به نشر می رسد.

برنامه با شعرخوانی شاعرانی چون زهرا حسین زاده، از مهاجران مقیم مشهد، میلاد عرفان پور رباعی سرای جوان ایرانی، سید سکندر حسینی و تهماسبی خراسانی که از مهمانان ویژه این دور بودند؛ ادامه یافت.

سپس استاد علی معلم دامغانی؛ خاقانی شناس و سرپرست فرهنگستان هنر ایران به ایراد سخن پرداخت و از برگزاری این محافل ابراز خشنودی نموده و گفت: « ریشه های تاریخی و فرهنگی مان آن قدر به هم تافته و بافته است که هیچ شیطانی در هیچ مقطع زمانی نمی تواند آنان را از هم جدا کند و یا توطئه ای برای جدا نمایاندن مان به کار برد. استاد معلم همچنان افزود: میراث دار اصلی این زبان،  این فرهنگ بزرگ شما هستید و باید بیشتر از همه برای پاسداری آن بکوشید؛ ما از همان آبشخوری آب می خوریم که سر چشمه ی آن بلخ است و غزنه و هرات است و خوارزم، که بزرگانی چون مولوی، سنایی، رودکی و ... را در خود پرورانده و زبان را به این حد آرایش و پالایش و به این حد متعالی اش به دست ما رسانیده.

وی همچنان ادامه داد: باشندگان افغانستان کنونی( آریاییان) همان شیر مردانی اند که روزی جهان از برق غیرت و شمشیر آنان به خود می لرزیدند و اکنون دست روزگار چنان آورده است که این همه جور زمانه را به دوش بکشند و ....»

فضا با اجرای موسیقی ای از طرف بچه های خانه ادبیات متحول شده و بعد، دکتر محمدسرور مولایی دانشمند فرزانه، متعهد و بی نظیر کشور مان  به  این همدلی و همزبانی تاکید نموده و درمورد این گونه سخن راندند: «این فارسی عزیز، این فارسی نازنین، نه تنها مال من است، نه تنها مال توی ایرانی ست؛ بل مال همه ی آنانی ست که ازچین تا ماورأانهر، تا هند، تا ترکیه، تا اروپا به این زبان حرف زدند و خلاقیت داشته اند و نماز خوانده اند.

پارسی تنها زبان ملی ما نه؛ بل زبان مدنی، زبان تاریخی و حتی زبان دین ماست.

آن قدر که زبان پارسی دری در گسترش یکتا پرستی و دین مبارک اسلام نقش داشته است، کمتر گزینه ای را می توان یافت که با وی برابری کند.

دکتر ادامه داد: عزیز مان استاد معلم فرمودند و من هم می خواهم بیفزایم که اگر مولوی نبود، سنایی نبود، دقیقی بلخی نبود، عنصری نبود، رابعه نبود و نمونه هایی ازین قبیل؛ هیچ گاه زبان شعری سعدی و حافظ به این پخته گی و روانی نمی رسید.

دکتر مولایی در لابلای سخن هایش به اوضاع وخیم این زبان(این گنجینه) در افغانستان کنونی اشاره نموده و انتقاد شدید بر دولت مردان وارد کرده و گفت: جای تأسف است که هم‏خانه گان مان برای از بین بردن این زبان کمر بسته اند و برای تلافی کردن ضعف شان، به جای این که خود شان را تقویت کنند برای ضعیف ساختن ما می کوشند و برای ازمیان برداشتن این زبان از هیچ توطئه ای دریغ نمی کنند.

چندی قبل رییس دولت مان جناب آقای کرزی اعلام داشتند؛ ازاین که زبان فارسی قدرت علمی خوبی ندارد و از این که بتوانیم در دانش اندوزی مان به روز شویم باید زبان درسی دانشکده های پزشکی(طب) و مهندسی(انجینیری) راانگلیسی بسازیم.

این حرف منطق فریبنده ای دارد که شاید خیلی ها را شاد کرده باشد، شاید حتی شما را. کرزی نمی داند که زبان گفتاری از زبان علمی جداست. ما نمی توانیم از همین زبان انگلیسی که کند و گریز در پاکستان آموخته ایم که تفاوت زیادی با انگلیسی دارد، از همین زبانی که ترجمان خارجیان هستیم، در دانشگاه استفاده کنیم و سطح دانش مان را به روز کنیم؛ زبان علمی زبان دیگری ست جدا ازین انگلیسی کوچه بازاری.

من نمی دانم که آقای کرزی کارشناس تحصیلات عالی است یا رییس دولت؟ ایشان کار شناس زبان اند یا سیاست ؟

 و در این اواخر فرمان دیگری دادند که باید زبان را از واژگان بیگانه و مهجور پالایش کرد.

من در گزینه اول آن که واژگان بیگانه باشد حرفی ندارم و کاملا موافق هم هستم؛ اما از این گزینه ی دوم بوی طوطئه می آید، بوی طوطئه ی بزرگ.

واژگان مهجور یعنی واژگانی که در یک دوره زمانی خاص کاربرد داشتند اما فعلا به کار نمی روند و یا کمتر استفاده می شوند و واژگانی که در میان عده ای از هم زبانان کاربرد دارند و در میان عده ای ندارند. آقای کرزی با این کار می خواهد زبان فارسی را محدود کند و از داد و ستد میان همزبانان مان جلو گیری کند.»

بر نامه با شعر خوانی سعید بیابانکی شاعر موفق ایران، امان میرزایی شاعر مهاجر مقیم مشهد، زهرا زاهدی، معصومه موسوی، کبرا حسینی و ... ادامه یافت و پررنگ تر شد و در فرجام با اجرای موسیقی توسط عارف جعفری و عکس های دسته جمعی به پایان رسید.

نویسنده: تهماسبی خراسانی/ تهران

سومین شب شعر مزاری شعر ناتمام برگزار گردید

سومین  شب شعر  مزاری؛ شعر ناتمام  به تاریخ ۲۲ حوتش در هوتل کابل دوبی برگزار گردید.  این شب شعر به مناسبت هجدهمین سالروز شهادت عبدالعلی مزاری و یارانش از سوی جمعی از شاعران کابل برگزار گردیده بود. در این محفل شمار زیادی از شخصیت های علمی، فرهنگی، سیاسی و شاعران ونویسندگان اشتراک  ورزیده بودند. سید نورالدین علوی استاد دانشگاه  کابل در سخنانی مفهوم شناسی برخی از واژگان را در این دوره ضروری دانسته گفت: ما نباید مزاری به قوم و گروه خاصی محدود بسازیم. اندیشه ی مزاری اندیشه ی جهانی و جهان شمول است.

داکتر عباس بصیر از دیگر  سخنرانان محفل عدالت را محوری ترین اندیشه استاد شهید دانست و اظهار داشت: مزاری نخستین کسی  بود که از عدالت و برابری اقوام وحقوق اقلیت ها سخن گفت.

در ادامه محمود جعفری نیز به رابطه ی شعر، هنر و مزاری پرداخت و مزاری سرایی رابخش قابل توجه ادبیات وهنر معاصر دانست. او گفت: مزاری سرایی امروزه یک جریان است چرا که تمام شاخصه های یک جریان ادبی وهنری را در خود دارد واز مشخصاتی بهره مند است که می تواند آن را از سایر جریان ها تفکیک سازد. او اظهار عقیده کرد که اگر این جریان همچنان ادامه یابد رفته رفته به یک مکتب هنری و ادبی تبدیل خواهد شد.

علاوه برسخنرانی، شاعران جوان هریک رمضان محمودی، بنیاد امید، جاوید احساس، شریفی سحر، مرتضی برلاس، بانو ساحل، بانو رضایی،صفدر توکلی، صبرالدین صبر، محمود حکیمی،نواب … از شاعرانی بودند که باشعر خوانی شان محفل را رنگ شاعرانه بخشیدند.

حمید سخی زاده و علی دریاب دو تن ازهنرمندانی بودند که با نواختن موسیقی یاد مزاری را در قالب هنر زنده تر  کردند.

محفل با توزیع تقدیرنامه ها پایان یافت.

اشعار جدید برای استاد مزاری

 

1)

کبرا کیا

بی‌تو..

 

ای نقش خداوند در چشمانت!

دستانت پر از مهربانی

و صدایت بهار بی‌خزان

فرشته روی شانه‌ات موج می‌گرفت

آب معنای لبخند تو بود

آسمان رنگ نگاه تو ر ا داشت

انگشتانت بهار را می‌ماند

چه شیرین

چه زیبا قصه می‌گفتی

از  زندگی

از بهار

مثل پروانه روی گندم زار‌ها  

دستانت پر از محبتی  بود

که تقسیم می­کردی

اینک ما بی‌محبت

بی‌تو

بزرگ می‌شویم

 

 ***  

سارا متعلم  صنف 10 معرفت

پاسخ صدای بی­پاسخ

 

بازهم آهوی خیالم

مرا تنها

به کوه و  دره می ­برد

در شب­های بی­ستاره

اینک چشمانم 

در آخرین خط انتظار

ایستاده است

تا تو بیایی

کاش می بودی!

تا شعر ِدیگر می­سرودی

از قصه­های تلخ زندگی

و فریاد را به آفتاب می­دادی؛

هدیه­ی گرانِ جاویدانه

ای کا­ش! یکبار

یکبار

در کوچه های بن بست زمان می­آمدی

زندگی اینجا خاموش ؛

بی  هیچ صدایی می­میرد

رد پای تو را می گیرم

در جاده­ی خلوت آسمان

ردپای تو را

از لای سنگ های خشکیده

سنگ به سنگ

کوه به کوه می­جویم

گریه­هایی که از  گونه­های تو در گذشته است

ای مهربان!

سنگ­های جاده اینک می گریند

دیوانه وار

مثل من

اما تو در  قلب  زمان ایستاده­ ای

باصدایی که  از پیچاپیچ کوه ها می­گذرد

از کوچه­ها می­گذرد

عکس تو در قاب کهنه ای

پاسخ تمام صدای بی­پاسخ است.

*********  

3)

علی شریفی

تازیانه­های باد

 

در تازیانه­های باد

مردی گم شده بود

و شاعری به دنبال قافیه

به چهار طرف  ویرانه­ها می­گشت

باد با شلاق­های خود

به روی لبت می نوشت

درد تازه­ای را

من بار بار

ترا صدا کردم

از صدایم

شاعری احساس گرفت

و ترا

در چشمانم سرود

"خالقی" در وجودم سوخت

خاکسترش

سیمان­های زندان " نادر شاه "شد

تازیانه

به پلک­هایم نبخشید

بوی بودا را

نامم گم شد در تاریخ

در کوه­های کشورم

 

پدر !

 درلب­هایت اسراری است

در ابروهایت

پرستو ها خانه کرده است

و نواسه­های "عبدالرحمن "

در نفس­هایم می­رقصند

کلاغ­ها

پنجره را منقار کوبند

 افشار

جوانه زده است در چشم­های  کودکی

 که رو به دریا ایستاده است

"چشم هایم را دزدیدند"

اشک ها را در جیب هایم گذاشتم

پدر!

حالا همسنگر ِتمام دردهایم.

***

4)

فرشته یما

 

برف غرب کابل

 

زمستان­ها که می­رسند

دست­هایم یخ می­زنند

چشم­هایم می­سوزند

به دلو فکر می­کنم

به حوت

موزه­های پدرم  را می­پوشم

به خیابان می­آیم

برف غرب کابل را پاک می­کنم

شاید هنوز خونی زنده باشد.

2

 

   حس می­کنم

همه­جا دوکان خون  است

خون در  جعبه­های ترک خورده­ی شیشه­ای

تفنگ  و گلوله

در صندوقچه

مثل صندوقچه ای که به میراث می­ماند

از پدران ما

چه ارزان

چه قیمت می­فروشند

به قطره خونی از حنجره­ی یک  پرنده

اینجا بازار گرم است

و زمستان سرد

ردپای زنی در برف

با موهای پریشان

لباس ژنده

پاهای برهنه

از  میان کوچه­های غرب

در چادرش بسته گلوله  ای  حمل می­کرد

گفت: بابه! شوهرم، پسرانم   فدای تو شد

این تنها  یاد گار  آنها هم فدای تو

ردپای خونین زنی کشیده می­شود

تا تو

اما زمان تکرار می­شود

مثل باران

من و تو می رسیم

به یاد­هایی که از چشم 22 حوت می گذرد

مثل پرنده

مثل شقایق.

***

 

 

5)

کلام عشق

عاطفه قانع

 

تا قیامت می‏توان از تو نوشت

می‏توان از تو همیشه راز گفت

روزها بیدار ماند و شب نخفت

قصه‏ی ناگفته ات را باز گفت

 

می‏توان در گوش گل‏ها از تو گفت

تا که با نام تو زیباتر شوند

می‏توان با باغ از تو حرف زد

تا درختان سبز و بارآور شوند

 

می‏توان از شبنم و گل واژه ساخت

واژه‏هایی چون ستاره، چشمه، رود...

بعد آن‏ها را کنار هم گذاشت

درخور آوازه ات شعری سرود

 

چون پرستوهای سرمست بهار

می‏شود با یاد تو پرواز کرد

زندگی وقتی به پایان می‏رسد

می‏توان با نام تو آغاز کرد

 

در کلامت عشق معنا می‏شود

مثل آیات پر از رمز خدا.

با تبسم‏های شیرین تو من

می‏پرم تا اوج، تا بی‏انتها.

 

 

 

************ 

 

5)

زهرا حسینی

 

حادثه آرام

 

حادثه­ی آرام و لب بسته

 از کنار سپیدار تاریخ

بر گذشت

خفاش­ها

به وقاحت

پرواز گرفتند

دریغا!

شاهپرک مغموم

در ریگزار تفتیده

بال فرو پاشید

اما نجوای عطشناک تو

به دریاچه پیوست

زمین چه حریصانه

به گستردگی حماقت می نگریست

در نگاه برهنه­ی دیوار

در اوج سیاهی

نام تو پاسخ  روشن بود

با هجرت تابناک

سمت آبی دریا ها

در بهانه­ی محتوم

با عزم دردناک ماهیان

از اعماق اندوه

آه!

چه بیباک شیون را می­گستراندی

از گونه­های نمناک ابر

با روح باران زا

بر مزرعه آتش و دود

در مرز هر نگاه

آهنگ شوق و شور می­خواندی

اما گهواره­ها

در هذیان مرگ

آفتاب را تکان می­دادند

و سکوت در کشتی نشسته بود

امواج زمان را پارو می­کشیدی

صبر مترود شبانه

در تن رگبار برف

فریاد می­شد

و تو زخم  آبشار و  زنجره را

بر چهره­ی آزادی

گره می­بستی

خورشید بلند نگاهت

بر ویرانی شوکران به تردید می­درخشید

مرغ شب پرست

پیرامون دشت فجیع

تیغ فراز می­کرد

و حقیقت جسارت تو را می جست.

شب شعری برای مزاری تحت نام یادی از یار مهربان

"مزاری‏سرایی" یک جریان شعری است که دوره‏ی کمال خود را سپری می‏کند

شب شعر "یادی از یار مهربان" برگزار گردید.

در این شب شعر که از سوی نهاد فرهنگی "طرح نو" در هوتل الماس غرب  کابل دایر گردیده بود، شمار زیادی از شاعران، استادان دانشگاه، دانشجویان و اهل فرهنگ و هنر شرکت کرده بودند.

دین محمد جاوید نویسنده و پژوهشگر، ضمن نقل خاطره‏ای از استاد شهید مزاری گفت: مهم‏ترین چیزی که رهبر شهید بر آن تأکید می‏کرد مسأله‏ی عدالت، برابری و مشارکت سیاسی بود.

 به نظر آقای جاوید، مزاری یکی از کسانی بود که در فضای تاریک آن زمان، صدای عدالت  خواهی را بلند نمود. او عقیده داشت که  میان هیچ یک از اقوام فرقی وجود ندارد، باید همه مطابق شعاع وجودی خود در قدرت سهم داشته باشند. زنان بتوانند در انتخابات شرکت کنند.

آقای جاوید اضافه نمود: مزاری کاری کرد که دیگر هزاره بودن جرم نباشد. او به این شعار خود عمل کرد و تاآخر براصل برابری تأکید نمود.

محمود حکیمی‏از شاعران شناخته‏ شده‏ی کشور نیز خاطره‏ای از دوران مقاومت رهبر شهید برای حاضرین بیان داشت و سپس شعر زیبایی را به دکلمه گرفت که  مورد تشویق حضار واقع شد.

دکتر حفیظ الله شریعتی "سحر" نیز از دیگر شاعران و نویسندگان اشتراک کننده در این محفل بود که پیش از خوانش شعر خویش، بر بنیادی کردن تجلیل از مزاری تأکید نمود. او  گفت: چه بهتر است که بیاییم خاطره‏های استاد شهید عبدالعلی مزاری  را که اینک آماده نشر است به چاپ برسانیم.

بنیاد امید شاعر و استاد دانشگاه غزنی چند پارچه شعری را تقدیم رهبر شهید استاد مزاری نمود.

شازیه اشرفی، محمد جاوید، نوروزعلی کریمی، بانو رضایی، حسین پیام وعلی شریفی  از  شاعران دیگری بودند که  در این محفل به خوانش شعر پرداختند.

محمود جعفری طی صحبت‏هایی پیرامون رابطه‏ی شعر و مزاری، گفت: مزاری نقطه‏ی آغاز یک جریان جدید شعر به نام "مزاری سرایی" بود. بعد از شهادت رهبر شهید، جریان جدیدی در شعر وهنر به  وجود آمد و حتی شماری از  شاعران کار شعر را از همین زمان آغاز کردند و امروزه جزو مفاخر شعر معاصر به حساب می‏آیند.

به عقیده ‏یجعفری عدالت و اصل مردم دو عنصر اساسی در "شعر مزاری" است.

جعفری همچنین ضمن بیان رابطه‏ی شعر و مزاری، اظهار داشت: آنچه باعث شد تا مزاری انبوهی از شعر، نقاشی، موسیقی و انواع هنر را به دنبال  خود بکشاند، یکی اندیشه‏های او بود ودیگر احساسی مردمی‏او. همین دو عامل سبب گردید تا "مزاری‏سرایی" به یک جریان ادبی تبدیل گردد. این جریان –به باور جعفری- مراحل رشد و کمال خود را سپری می‏کند.

در ادامه‏ی برنامه رمضان محمود به خوانش شعر خود پرداخت و سپس استاد صاحب نظر سنگی استاد دانشگاه بغلان، صحبت نمود. وی نیز ضمن تسلیت هجدهمین سالگرد رهبر شهید عبدالعلی مزاری گفت: ما نباید مزاری را در یک منطقه ویک قوم خلاصه کنیم. اندیشه‏های مزاری متعلق به همه است. مهم‏ترین چیزی که مزاری  برآن تأکید می‏کرد وحدت ملی بود.

آهنگی از محمد علی هنر پور حسن ختام این محفل بود.

گفتنی است همه ساله شب شعری به همین مناسبت در افغانستان و بیرون از افغانستان گرفته می‏شود و  قرار است شب دیگری بنام "مزاری؛ شعر ناتمام" در 22 حوت در کابل برگزار گردد.

 

سومین شب شعر "مزاری شعر ناتمام"

سومین شب شعر"مزاری؛ شعر ناتمام" در کابل برگزار می گردد. هدف از برگزاری این شب شعر تجلیل از شخصیت استاد شهید در قالب ادبیات وشعر می باشد. قرار است این شب شعر در روز سه شنبه 22 حوت از ساعت 2-4 برگزار گردد. در این محفل داکتر امین احمدی رییس دانشگاه ابن سینا، نورالدین علوی استاد دانشگاه و محمود جعفری سخنرانی  خواهند کرد. حمید سخی زاده و علی دریاب آهنگ خواهند نواخت و شاعران نیز شعرهای شان را به خوانش خواهند گرفت.

نمایشگاه آثاراستاد ارزگانی در سایت سیمرغ

نمونه ای از آثار استاد سلمانعلی ارزگانی در سایت سیمرغ به  نمایش گذاشته شد. استاد سلمانعلی  ارزگانی از چهره های هنر خوش نویسی مطرح  در کشور است. او که هنر خوش نویسی را در  خارج از کشور آموخته است اکنون مصروف پرورش هنرجویان جوان می باشد. سایت سیمرغ در پی دویر سلسله نمایشگاه های هنری اینبار آثار ارزش مند این چهره ی ماندگار هنر خط را به نمایشگاه گذاشته است.

شماره 56 سیمرغ از چاپ برآمد

شماره 56 سیمرغ ویژه هنر خوش نویسی در افغانستان. در این شماره پیشینه خوشنویسی، تاریخچه خط در افغانستان، زندگی عطار هروی، خوشنویسی هنر مقدس از نظر ادیان، نمونه آثار خط از علی بابا اورنگ و سلمانعلی ارزگانی ... را می بینید. شما می توانید این شماره را در سایت سیمرغ نیز بخوانید.

http://simorghaf.com/

شماره  55 سیمرغ

شماره جدید هفته نامه سیمرغ(55) از چاپ برآمد. در این شماره با موضوعات زیر رو به رو خواهید شد:

- یک قدم پیش دو قدم پس

-زبان انگلیس؛ پارادایم مسلط در شبه قاره

-گفتگو با محمد محمدی

-مسابقه شعر صدای عدالت

- دو شعر از ایریک به مناسبت شهدای  کویته

- الفبای قصه نویسی

- خبرها...

گفتنی است هفته نامه سیمرغ هفته نامه ادبی وهنری است که در در کابل نشر می  گردد. شما می توانید مطالب آن را در سایت سیمرغ نیز  بخوانید:

http://simorghaf.com/


مسابقه شعر صدای  عدالت


به  مناسبت گرامی داشت از شهدای کویته ، مسابقه شعری تحت عنوان "مسابقه شعر صدای عدالت"

به هدف مبارزه علیه ظلم، تبعیض، بی عدالتی و نابرابری برگزار می گردد.

از تمام شاعران تقاضا می شود تا سروده های شان را هرچه زودتر  به این آدرس بفرستند:

shear.adalat@yahoo.com

داستانک ها

800x600

9

بیست وچهارهزار سال پیش مرد کهنه فروشی گفته بود: به صدایی نگاه کن که پیش پایت را روشن کند.

مرد چشمانش را می‏گشاید. پاهایش در جای خود نیستند. تنها صدای عصای مرد حین بالا رفتن از کوه به درّه می‏پیچد.

10

سکه‏ ای روی چادر زن می‏افتد. دو مرد عابر باهم می گویند: چه روز قشنگی!