استراحتگاه بزرگی است
کابل
پر از برگ های لاله
***
آفتاب داغ تابستان
ازدحام کوچه گل فروشی
***
تار آخر را گره می زند
همسرش
آخرین سرباز را برمی دارند از میدان
***
کابل دریاچه سیاه خانه های گلی است
زخم هایش را می شوید ترامپ
در آینه
***
زنگوله ها
کاروان پیوسته می رود
آغاز پاییز
***
برگی خسته از گرما
انتظار یک دریچه باران
داسی درو می کند جوانه ها را
***
افطاری را آماده کرده است مادر برای فرزندش
قاصدک
پایین می افتد از تناب شکسته
***
ملخ ها وحشیانه هجوم آورده اند
باد بهاری را بگو
زمین دیگر سبز نخواهد شد
***
بر سنگی بالا ایستاده
گرگ ها
چراگاه بهاری
***
شقایق های کابلی
از درخت ها بالا می روند
وقت باران خزانی پروانه
14/3/1396- کابل