هایکوهای نو

 

86

چی رقم دوستی یه ای

سنگ ده مه

او  ده دیگرو

* برگردان:

این چطور دوستی است

سنگ برای من

آب برای دیگران

87

بوی بارو میه

وقت خرمو

آدم بدبخته بیل، آدم خوشبخته کاسه

*برگردان:

بوی باران  می‏آید

وقت خرمن

آدم بدبخت را بیل، آدم خوشبخت را کاسه

 

88

پشت به دریا می‏کند

مرغ آبی

چاشت تابستان

23/3/1396

 

چند هایکوی  تازه

به کوهان شتری بسته است

آبراه ‏های جهان

گردباد خزانی

 

مارها سبز می‏ شوند

 و آواز نیزارها در شب

تابستان توفانی

 

بر بالش باد تکیه داده است

گندمزارهای گریان

سایه داس برکنده درخت آلو.

 

بر سنگفرش خیابان نوشته‏ اند

هرکه رفته است

بر نمی‏ گردد

 

چشمانش را می‏بندد

مرد

مسافری دور می شود از خانه اش

18/3/196

چند  هایکو در ارتباط به حادثه المناک کابل

استراحتگاه بزرگی است

کابل

پر از برگ های لاله

***

آفتاب داغ تابستان

ازدحام کوچه گل فروشی

***

تار آخر را گره می زند

همسرش

آخرین سرباز را برمی دارند از میدان

***

کابل دریاچه سیاه خانه های گلی است

زخم هایش را می شوید  ترامپ

در آینه

***

زنگوله ها

کاروان پیوسته می رود

آغاز پاییز

***

برگی خسته از گرما

انتظار یک دریچه باران

داسی درو می کند  جوانه ها را

***

افطاری را آماده کرده است مادر برای فرزندش

قاصدک

پایین می افتد از تناب شکسته

***

ملخ ها وحشیانه هجوم آورده اند

باد بهاری را بگو

زمین دیگر سبز نخواهد شد

***

بر سنگی بالا ایستاده

گرگ ها

چراگاه بهاری

***

شقایق های کابلی

از درخت ها بالا می روند

وقت باران خزانی پروانه

 14/3/1396- کابل