شماره 17 هفته نامه سیمرغ از چاپ خارج شد

شما می توانید هفته نامه سیمرع را از فیسبوک یا سایت سیمرغ دریافت نمایید. خبرهای جدید ونقد ادبی و... در شماره جدید.

www.simorghaf.com

خبرهای تازه ی ادبی وهنری

نمایشگاه نقاشی در هرات

آثار هنریِ هنرمند چیره‏دست کشور محمد توفیق رحمانی درهرات به نمایش گذاشته شد.

در این نمایشگاه سی اثر از آثارهنری این هنرمند افغان درزمينه‏هاي مختلف هنر نقاشي، آب رنگ، نقاشي مدرن و ميناتور به سبك‏هاي متنوع به نمايش گذاشته شده است.

 گفته می‏شود این نمایشگاه در سالن دانشکده/ پوهنحی هنرهای زیبا به مدت یک هفته گشایش یافته است.

محمد توفيق رحماني هنرمند ورزیده‏ی کشور از هشت سال بدینسو  مسووليت رياست دانشکده/ پوهنحي هنرهاي زيبا را به عهده دارد.

....................

محفل مشاعره گل لاله  در ولایت قندز برگزار گردید.

 به نقل از آژانش باختر در این محفل  که به ابتكار نهادهای ادبي و فرهنگي برگزار شده بود، حدود سه صد تن از شاعران، نويسندگان ولایت‏های كابل، قندز، بلخ، ننگرهار، تخار و خوست اشتراک ورزیده بودند.

به گفته‏ی عبيدالله نيازي رييس اطلاعات و فرهنگ قندز، هدف از این مشاعره  تبادل تجارب شاعران و نویسندگان بوده است.

 محفل مشاعره گل لاله همه‏ساله  در موسم گل لاله- که حدود دو ماه را دربر می‏گیرد- در ولايت‏های قندز، تخار، بغلان و بدخشان برگزار می‏شود.

قابل یاد آوری است که محفل گل نارنج در ننگرهار، کنر، گل انار در قندهار، گل سنجد در لوگر و هلمند، و گل سنگ در غزنی برگزار می‏گردد.

......................

 سيميناربين المللي طريقت نقشبندي برگزار می‏گردد

سیمینار بین المللی طریقت نقشبندیه در کابل برگزار می‏شود.

براساس گفته‏های مسوولان این سیمینار، در این سیمینار علمای دین، مشایخ، استادان و دانمشندان از داخل وخارجی کشور اشتراک خواهند کرد.

كميسيون مقدماتي سيمينار بين المللي طريقت نقشبندي  ضمن اعلام این مطلب گفته است که این سیمینار در تابستان سال جاری  در کابل برگزار خواهد شد.

......................

نجیب الله مسافر؛ برنده‏ی  جایزه دوم  مسابقات عکس جهانی شد

نجیب الله مسافر عکاس وخبرنگار مطرح و چیره‏دست کشور جایزه‏ی دوم عکس برتر مسابقه عکس جهانی را از آنِ خود کرد.

این مسابقه از سوی نهادی موسوم  به interaction راه اندازی شده بود.

جایزه interaction  یکی از بااعتبار جوایز بین المللی است که همه ساله برگزار می‏گردد.

نجیب الله مسافر پیش از این نیز در چندین مسابقه عکس بین المللی مقام‏های اول تا سوم را به دست آورده بود.

نجیب الله مسافر در سال 1342 در کابل متولد گردید. از دانشکده/ پوهنحی هنرهای زیبای دانشگاه/ پوهنتون کابل رشته نقاشی  فارغ گردید. فتوژورنالیزم را در مرکز مطبوعاتی آیینه خواند و پس از اخذ دیپلوم به فعالیت رسمی در بخش عکاسی خبری پرداخت. چندین اثر او در مسابقات جهانی مقام‏های اول تا سوم را به دست آورده‏اند.

جایزه‏ی اول این مسابقه جهانی عکس را "الیزا" از امریکا از آن خود کرد.

گفتنی است که پیش از این مسعود حسین جایزه‏ی بین المللی پولیتزر را از آن خود کرده بود.

.................

نمایشگاه آثار هنری  در کابل برگزار گردید.

در این نمایشگاه که از سوی  وزارت های معارف و کار و امور اجتماعی راه اندازی گردیده است، آثار هنری شماری از مراکز آموزشی فنی به نمایش گذاشته شده است.

مسوولان برگزاری این نمایشگاه هدف از راه اندازی آن را تشویق جوانان به خلق و آفرینش‏های هنری و ایجاد زمینه بیش‏تر شغل وکار در کشور بیان کردند.

گفته می‏شود در این نمایشگاه دست‏آوردهای بیش از 50 مرکز آموزشی در 70 غرفه به نمایش گذاشته شده است.

................

 

خبرهای جدید ادبی

نشست "كپي رايت، حقوق نویسندگان و ناشران افغانستان" در تهران برگزار شد

درحاشیه  برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب در تهران، نشستی تحت عنوان "كپي رايت، حقوق نویسندگان و ناشران افغانستان" نیز برگزار گردید.

به نقل از خبرگزاری بخدی، در این نشست که شماری از ناشران و فرهنگیان اشتراک ورزیده بودند، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی افغانستان در ایران،  گفت: "قانون اصول نامه علایم تجاري، اولين‏گام براي حمايت از حقوق مؤلفان وناشران در افغانستان است که به همین منظور افغانستان در سال 2002 عضو كميسيون بين المللي حمايت از حقوق مولفان و ناشران شد".

به گفته‏ی اسد الله امیری رایزن فرهنگی افغانستان در تهران، دولت افغانستان به هدف ارتقای صنعت چاپ و نشر قوانین کپی رایت وحقوق مؤلفان را آماده کرده است.

قوانین کپی رایت و حقوق مؤلفان وناشران طی سال‏های 1387 و 1388 تهیه و تدوین گردید و بعد از آن، این قوانین به تصویب رسید.

قیمت‏گذاری معیاری

همچنان به نقل از خبرگزاری بخدی، دكتراجمل عازم، رييس اتحاديه ناشران افغانستان  که در این نشست اشتراک کرده بود، ضمن تأکید بر نرخ‏گذاری معیاری کتاب در افغانستان، گفت: "اتحاديه‏ی ناشران افغانستان توانسته است روي جلد تمام كتاب‌هاي چاپ افغاستان قيمت‏گذاری کند در حالی که پيش از آن اين گونه نبود".

به گفته‏ی وی یکی از مشکلات عمده‏ای که سر راه خرید کتاب در افغانستان وجود داشته نبود نرخ‏گذاری معیاری کتاب‏ها است. قیمت‏گذاری کتاب‏ها معمولاً براساس سلیقه‏های شخصی و یا خواست نویسنده صورت می‏گیرد. این در حالیست که  شمار زیادی از شهروندان به دلیل نداشتن توان اقتصادی قادر به خرید کتاب با نرخ‏های غیر معیاری نیستند.

نرخ ‏گذاری معیاری می‏تواند به بالابردن کیفیت کتاب و نیز افزایش میزان فروش کتاب و در نتیجه به ارتقای فرهنگ کتاب‏خوانی در افغانستان کمک نماید.

.................

نمایشگاه کتاب در کابل

به مناسبت هفته کتاب و کتاب‏خوانی نمایشگاه کتاب در کابل برگزار می‏گردد.

این نمایشگاه از سوی ریاست انتشارات کتب بیهقی وزارت اطلاعات و فرهنگ به همكاري تعدادي از نهادهاي دولتي و ناشران آزاد برگزار می‏شود.

به گفته‏ی مسوولان این نمایشگاه هدف از راه اندازی آن، ترویج ورشد فرهنگ کتاب‏خوانی در افغانستان می‏باشد.

همچنان مسوولان ریاست انتشارات بیهقی می‏گویند این نمایشگاه از 26 ثور تا اول جوزای 1391 خورشیدی در محوطه پارک تیمورشاهی کابل به روی علاقه‏مندان باز است.

.............

 

از قصه خوانی پشاور تا مدل افغانی چاپ کتاب

بازار قصه خوانی پشاور مشهورترین جایی برای چاپ کتاب است. نام آن برای همه آشنا است. حتا اگر پشت جلد قرآن شریف را هم ببینی نوشته است: قصه خوانی پشاور و... بیش‏تر کتاب‏های افغانستان در این بازار به چاپ می‏رسند. اگر سری به کتابفروشی‏های کابل بزنیم قصه خوانی پشاور از دور پیداست. کاغذهای کاهی و زرد رنگ، سبک نوشتاری مشخص  و درشتی خطوط از مشخصات بارز این بازار چاپ است. به گفته‏ی برخی از مسوولان مطابع، بیش از 97 درصد کتاب‏های افغانستان در پاکستان به چاپ می‏رسند. دلیلش هم روشن است؛ کیفیت پایین و نرخ ارزان! البته طی یکی دو سال اخیر کتاب‏های چاپ ایران نیز وارد افغانستان شده‏اند. این کتاب‏ها از کیفیت خوبی برخوردارند. به گفته‏ی بسیاری از ناشران، کیفیت پایین چاپ به دلیل تقاضای مشتریان است. یکی از ناشران در کابل در گفت‏وگویی با ما اظهار داشت: "چاپ کتاب در پاکستان مانند شرکت‏های دوازسازی در آن کشور است. یک دوای اصل اگر در کابل به 100 افغانی به فروش می‏رسد، در پاکستان به 10 کلدار ساخته می‏شود. چرا که شرکت مذکور 70 در صد کیفیت آن را پایین می‏آورد. بسیاری از شرکت‏های پاکستانی سفارش‏هایی را از تاجران افغان می‏گیرند و تاجران برای این که بازار فروش خود را گرم بسازند، کیفیت پایین و نرخ ارزان را سفارش می‏دهند. به این دلیل دواها آن کیفیت لازم را ندارند. چاپ کتاب نیز این چنین است. ما برای این که مشتریانی خود را از دست ندهیم مجبوریم سفارش‏های این چنینی را بپذیریم. کیفیت کاغذ را پایین آوریم و قیمت ارزان برایش بگذاریم تا مشتری کتاب را بخرد. "

این ناشر کابلی می‏گوید: "اگر مشتری از ما درخواست چاپ کتاب می‏کند؛ از او پرسان می‏کنیم که آیا چاپ پاکستانی را می‏خواهد، یا افغانی و یا ... ما براساس سفارش مشتری و قیمت مورد نظر وی، کتاب را چاپ می‏کنیم."

این گفته کاملاً صادق است. وقتی بازار کتاب را در کابل ببینیم، موضوع به خوبی روشن می‏شود. وضع چاپ در کشور نه تنها مطلوب نیست بلکه با نواقص بی‏شمار فنی نیز مواجه است. به صورت فشرده می‏توان به این نواقص فنی اشاره کرد:

1.       نبود زیبایی در طرح جلد: طرح جلد مهم‏ترین موضوع در نشر و چاپ کتاب است؛ چه این‏که خواننده ازطریق طرح جلد سراغ متن را می‏گیرد. اگر طرح جلد زیبا طراح نشده باشد، اثر نیز خواننده‏ی اصلی خود را از دست می‏دهد. طرح جلدهایی که معمولاً برای کتاب‏ها زده می‏شوند، هیچ‏گونه با قواعد فنی سازگاری ندارند. استفاده ازرنگ‏های غیر استندرد در جلد کتاب، نداشتن طرح مناسب، قطع غیر متناسب از جمله کاستی‏های جلد کتاب به شمار می‏روند.

2.       عدم رعایت قواعد فنی صفحه آرایی کتاب:  صفحه آرایی کتاب نیز از دیگر فنون چاپ ونشر می‏باشد. در کشور ما صفحه آرایی براساس سلیقه انجام می‏شود. اصولی که باید در صفحه آرایی رعایت گردد، از سوی صفحه آرا نادیده گرفته می‏شود و هیچ توجه بدان صورت نمی‏گیرد. ترتیب صفحات شناسنامه، مقدمه، فهرست، تشکری، یادداشت ناشر و... ملحوظ نمی‏گردد.

3.       نداشتن ویرایش یکدست: ویرایش نکته مهم دیگر در فن نشر و چاپ است. در کشورهای دیگر هر ناشری در ساختار اداری خود یک گروه ویرایش دارد. این گروه کتاب‏های رسیده را ویرایش می‏کنند و پس از ویرایش و تأیید آن از سوی نویسنده به نشر داده می‏شود. در کشور ما هیچ چاپخانه‏ای ویرایش‏گر مخصوص ندارد. به همین دلیل است که کتاب‏های نشر شده با هزاران غلط تایپی و ویرایشی همراه می‏باشد. حتا این اشتباه‏ها در کتب درسی مکاتب نیز مشاهده می‏شوند. اگر سری به این کتب بزنی، به وضاحت درخواهی یافت که نه تنها دارای اشتباه‏های املایی و نگارشی‏اند بلکه اشتباه‏های تایپی فراوان نیز دارند. روشن نیست که چرا نسبت به کتب درسی بی‏توجهی صورت می‏گیرد؟ آیا ظرفیت لازم وجود ندارد و یا کم دقتی باعث این همه کاستی‏ها شده است؟

همه‏ی این موارد و موارد دیگر از این دست موجب شده اند تا کتاب‏ها کیفیت لازم را نداشته باشند. اما آن چه سبب می‏گردد تا چاپ‏خانه‏ها اقدام به نشر این گونه کتاب‏ها بنمایند اسباب دیگری است که به صورت فهروس‏توار اشاره می‏شود:

الف. نابسانی اقتصادی جامعه: افغانستان کشور فقیری است که بیش‏تر مردم آن از فقر رنج می‏برند. این عامل در رکود فرهنگی نیز تأثیر نامطلوب داشته است. بسیاری از مردم توان خرید کتاب را ندارند. حتا قشر متوسط جامعه نیز از قدرت خرید کتاب به حد لزوم، عاجز می‏باشند. مشتریان کتاب معمولاً به سراغ کتاب‏هایی می‏روند که قیمت پایین‏تری دارند. طبیعی است که چنین کتاب‏هایی از کیفیت بالایی برخوردار نباشند. از این‏رو کتاب‏ها نیز براساس توان خریداران به چاپ می‏رسند.

ب. نبود فرهنگ کتابخوانی: نبود فرهنگ کتابخوانی نیز بر چاپ و نشر کتاب‏ها تأثیر گذار بوده است. در جامعه‏ای که فرهنگ کتاب‏خوانی وجود نداشته باشد، خرید و فروش کتاب نیز محدود می‏باشد. صرفاً کتاب‏های مورد نیاز و مطابق به درخواست مشتریان وارد بازار می‏گردند و کتاب‏هایی که خریداری کافی نداشته باشند هرگز وارد بازار کتاب نمی‏گردند. از این‏رو کتاب‏ها در موضوعات مشخصی عرضه می‏شوند. این امر هم موضوع کتاب‏ها را محدود می‏سازد و هم سقف عرضه کتاب‏ها در حد پایین کاهش می‏دهد.

ج. عدم رواج فن کتاب آرایی: از دیگر عواملی که باعث پایین بودن کیفیت کتاب‏ها شده است، عدم فن کتاب آرایی به عنوان یک فن رایج است. هنوز جامعه‏ی ما کتاب آرایی را به عنوان یک فن نشناخته است. از این جهت به این مسأله از سوی نویسندگان و ناشران کم‏تر توجه صورت می‏گیرد.

در یک کلام کتاب‏های افغانی دارای نواقص بی‏شماری است که نیازمند بررسی بیش‏تر ودقیق‏تر می‏باشد. و مهم‏ترین عاملی که براین مسأله تأثیر گذار بوده عدم آشنایی جامعه و ناشران با فن کتاب آرایی و از طرف دیگر نبود امکانات اقتصادی خوانندگان می‏باشد. بنابراین اگر بخواهیم وضع چاپ و نشر از این حالت بیرون بیاید، باید راه‏های مناسب دیگری را جست‏وجو کنیم.

 

شماره جدید هفته نامه سیمرغ

شماره جدید (۱۶) هفته نامه سیمرغ از چاپ برآمد. در این شماره می خوانید: گزارش شب ۱۵ از شب های کابل/ انمن نویسندگان بلخ/ برگزاری محفل رنگ سیب/ نام رستم در جغرافیای افغانستان(پژوهش)/ سرگذشت باب امیر عبدالرحمن خان/ عکس یادگاری(داستان)/ شعر کودک در افغانستان/مصاحبه با مسیح ارزگانی/مردانه سرایی زنان امروز افغانستان/ ...

مطالب شمار۱۶ را می توانید در سایت سیمرغ نیز بخوانید:

http://simorghaf.com/

حاشیه نشینی نقد دراهداف

نقد ادبی از مهم‏ترین موضوعاتی است که در ادبیات مطرح است. سابقه‏ی آن به یونان باستان بر می‏گردد. "آریستوفانس" از نخستین منتقدان ادبی بود که بر نمایشنامه "غوکان" اثر "اوریپیدیس" شاعر تراژدی سرای یونان نقد هزل آمیز را نوشت. بعد از او افلاطون و ارسطو از بنیانگذاران واقعی نقد به شمار می‏روند. از آن زمان تا حال جریان نقد نویسی همچنان ادامه داشته و بخش بزرگی از ادبیات را تشکیل می‏دهد.

نقد نگاری در افغانستان سابقه زیاد طولانی ندارد. نخستین نمونه‏های نقد معاصر را می‏توان به دوره محمود طرزی برگرداند. بعد از آن جسته وگریخته ادامه یافت. در دوره‏ی حاضر نیز جایگاه قابل اعتنایی در ادبیات افغانستان ندارد. بسیاری از منتقدین مابدون آشنایی لازم با اصول نقد نگاری به نوشتن نقدهایی بر آثار ادبی می‏پردازند. این نقد‏ها نمی‏توانند خواننده واقعی خود را قانع بسازند. دلیل آن دور شدن نقد از اهداف اصلی خود است. اهداف اصلی نقد، امروز به فراموشی سپرده شده است. از این‏رو ما کمتر با نقد خوب مواجهیم. این که اهداف نقد چیست، این نبشته در پی آن است. برای نقد اهداف چندی را ذکر کرده‏اند که به صورت عمده می‏توان از این اهداف یاد کرد:

 

1.      تجزیه وتحلیل اثر:اثر ادبی پس از آفرینش و نشر، از اختیار آفرینشگر بیرون می‏شود  و در اختیار خواننده و منتقد قرار می‏گیرد. خواننده با خواندن اثر، معنای جدیدی برای آن می‏بخشد و منتقد با نگاه منتقدانه‏ی خود آن را دوباره خوانی می‏کند. به عبارت دیگر هر اثر ادبی پس از نشر به تعداد خواننده‏ی خود، آفریده می‏شود. در این میان منتقد یکی از آفرینشگران است. منتقد ابتدا اثر را به اشکال مختلف تجزیه می‏کند و بعد با چینش جدید، آن را به متن در می‏آورد و خواندن جدید از آن ارایه می‏دهد. بنابراین تجزیه وتحلیل اثر، نخستین هدف منتقد است. اگر چند هدف غایی به حساب نمی‏آید اما یک هدف عمده هست.

2.      برملا کردن عیب‏ها وویژگی‏های ممتاز اثر: در این‏که نقد چیست تعریف‏های مختلفی ارایه شده است. بعضی آن را به جدا کردن سره و ناسره تعبیر کرده اند. برخی نیز به خوب و بد کردن اثر معنا نموده‏اند. بعضی معتقدند که کار نقد افشا کردن عیب و برجستگی‏های اثر است نه معنا و تفسیر متن. نقد به دنبال آن است تا به خواننده نشان دهد که این اثر از چه کاستی‏ها و برجستگی‏هایی برخوردار می‏باشد. چنانچه عربعلی رضایی در کتاب "واژگان توصیفی ادبیات" می‏نویسد نقد عبارت از است از" تشخیص معایب و محاسن اثر ادبی  و نیز هنر ارزیابی یا تحلیل آثار ادبی در پرتو دانش و ادب و نزاکت." یاعبدالحسین زرین کوب می‏نگارد: "نقد ادبی عبارت است از شناخت ارزش وبهای آثار ادبی وشرح و تفسیر آن به نحوی که معلوم شود نیک و بد آن آثار چیست ومنشأ آن‏ها کدام است." در این باور، هدف منتقد ایجاد یک چراغ راهنما برای آفرینشگر و خواننده می‏باشد. در حقیقت هدف نهایی خود اثر نیست بلکه آفرینشگر و خوانندگان می‏باشد. منتقد می‏خواهد از این طریق راه را از چاه بنمایاند.

3.      داوری وقضاوت: بعضی نقد را به داوری و قضاوت  معنا کرده‏اند. براساس این نگاه نقد کاری جز داوری ندارد. یک منتقد همواره در پی آن است تا اثر را براساس مفروضات فکری خود به داوری بگیرد. آن‏چه در این بین مهم به نظر می‏رسد این است که این داوری باید مبتنی براصول علمی نقد باشد. اگر معیارهای نقد نویسی مورد دقت قرار نگیرد چه بسا ممکن است نقد از مسیر اصلی خود منحرف شود و به نوشته‏های روز مره مانند گردد.

  1. شناسایی زیبایی‏های اثر:جوهره‏ی ادبیات را زیبایی و وجه هنری آن می‏سازد. اگر زیبایی از اثر ادبی برگرفته شود، دیگر معنایی برای آن متصور نخواهد بود؛ چه این‏که تمام جلوه‏ی ادبی یک اثر در زیبایی آن است. این زیبایی ممکن است ناشی از صناعات ادبی مثل تشبیه، استعاره، کنایه، و... باشد و ممکن است ناشی از تخیل شاعرانه وطبیعت. در هرصورت زیبایی ذاتی هنر است و هنر -که ادبیات نوعی از آن به شمار می‏رود- برپایه‏ی همین زیبایی استوار می‏باشد. منتقد با نشان دادن این زیبایی‏ها به خواننده، او را به متن اصلی نزدیک‏تر می‏سازد. کمک منتقد به نویسنده از همین جهت است. منتقد در کنار نویسنده نشسته به شرح زیبایی‏های به کار رفته در اثر می‏پردازد. از این طریق می‏کوشد اثر ارج گذاری نماید و برکیفیت آن بیفزاید.
  2. معنا شناسی اثر: برخی معنا شناسی را اصل در نقد دانسته‏اند و گفته‏اند، کار نقد شناسایی معناست. منتقد به دنبال آن است تا معنای مورد نظر شاعر و نویسنده را به دست آورد. سعی وی تنها در همین امر خلاصه می‏شود و کاری به ظاهر، الفاظ و تخیل ندارد و اگر هم به سراغ الفاظ و عناصر تخیل و زبان می‏رود به خاطر رسیدن به معنای واقعی است. اگرچند گفته‏اند به دست آوردن معنای واقعی اثر هنری غیر ممکن است ولی با آن هم منتقد سعی می‏کند معنایی را که نزدیک به حقیقت شاعرانه باشد به دست دهد.
  3. التذاذ هنری: التذاذ هنری از دیگر اهداف نقد به شمار می‏رود. نقد در صدد است تا با کشف عناصر زیبایی شناسانه، فرم و موسیقی زمینه‏ی التذاذ هنری را برای خواننده فراهم نماید. زیرا التذاذ هنری در کنار معنا از خواست‏های اصلی هنرمند و آفرینشگر به حساب می‏آید. آفرینشگر در عین حال که می‏خواهد پیام خود را منتقل کند، می‏خواهد، آن را در جلوه‏ی زیباتر بیاراید.
  4. روشن ساختن ساختار اثر: ممکن است هدف دیگر نقد نشان دادن شیوه کلام وساختار اثر باشد. ساختار اثر از پیچیدگی هنری بسیاری برخوردار است. منتقد با بازکردن این پیچیدگی‏ها به نمایش ساختار می‏پردازد. هدف او از این کار، شناسایی زیبایی‏های زبانی وظاهری می‏باشد.
  5. توصیف اثر: گاهی نیز ممکن است هدف یک منتقد صرفاً توصیف اثر باشد. منتقد در پی آن نیست که زیبایی‏ها، معنا یا ساختار اثر نشان دهد بلکه در صدد است تا اثر را به اشکال مختلف توصیف نماید.

نتیجه

حال باتوجه به اهداف یاد شده، آن‏چه درنقد امروز در افغانستان شاهد آن هستیم این است که نقد امروز کم‏تر با اهداف یاد شده همکلامی می‏کند. نقد امروز نقد فارغ از اصول نقد بوده و بیش‏تر به سلایق فردی متکی می‏باشد. اندک است نقدی که بر اساس یکی از محورهای مذکور پدیدآمده باشد.

 

نقش ادبیات در هم‏گرایی ملی

 ادبیات چه‏گونه می‏تواند میان ملت‏های مختلف همسویی ایجاد کند؟ این، این مهم‏ترین پرسشی است که در برابر ادبیات ایستاده است؛ خصوصاً ادبیات اجتماعی. معمولاً جواب این پرسش نیز در "جامعه شناسی ادبیات" مطرح می‏گردد. بنابراین اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ ارایه نماییم، باید به سراغ رابطه‏ی ادبیات و جامعه برویم. با روشن شدن این رابطه، نقش ادبیات در هم‏گرایی ملت‏ها نیز روشن می‏گردد.

وقتی به ریشه‏های ادبیات مراجعه  می‏کنیم واضح می‏گردد که ادبیات بخشی از جامعه را تشکیل می‏دهد. چه این‏که جامعه تنها مردمان آن نیست بلکه مردم بعلاه‏ی فرهنگ، رفتار، زبان و ادبیات آن است. زبان و ادبیات اساسی‏ترین منبع احساسی، ذهنی و روانی جامعه به حساب می‏آید. از این‏رو همزمان با پیدایی جامعه، ادبیات نیز ساختارمند و نظام‏مند گردیده است. جامعه در قالب ادبیات و هنر معنادارشده است. در حقیقت ادبیات هویت کلامی و صدای واقعی جامعه محسوب می‏گردد. جامعه را می‏توان از طریق ادبیات آن بازشناخت. هویت جامعه از همین منظر قابل تعریف و تفسیر می‏باشد. بدین ترتیب در جامعه‏ی چند فرهنگی، ما با ادبیات متفاوت و مختلف روبه‏رو می‏باشیم.

افغانستان  نیز یکی جوامعی است که خرده فرهنگ‏های زیادی را در خود دارد. همین خرده فرهنگ‏ها ادبیات گوناگونی را خلق  کرده‏اند. اکنون پرسشی که به وجود می‏آید این است که خرده فرهنگ‏ها تحت عوامل سیاسی و نظام‏های حزبی با تفرقه و تضاد همراه گردیده است. تاریخ افغانستان به خوبی نشان می‏دهد که نظام‏های سیاسی انحصارگرا تلاش کرده‏اند تا فرهنگ‏های مخالف را سرکوب و از میان بردارند. این تلاش‏ها نه تنها به نتیجه نینجامیده‏اند بلکه باعث بحران‏های متوالی نیز شده‏اند. اکنون که این کشور در شرایط جدیدی قرار گرفته است، این سوال مطرح می‏شود که علی‏رغم چندصدایی فرهنگی، چه‏گونه می‏توان به وحدت ملی و هم‏گرایی ملی دست یافت؟ آیا می‏توان از طریق ادبیات به این مهم دسترسی پیدا کرد؟

با این‏که ما با ادبیات متفاوت در جامعه‏ی خود روبه‏رو می‏باشیم اما این تنوع ادبی در ذات خود هیچ‏گاه عامل تنش نبوده و نیست. آن‏چه تنش‏افزایی می‏کند، عوامل بیرون از ادبیات است. ادبیات نوع زیبایی وحس‏انگیزی است که می‏تواند به وحدت و یکپارچکی جامعه کمک نماید. وقتی شاعر می‏سراید؛

میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

 اشاره به موضوع مهم ثبات و بی‏آزاری در جامعه دارد. شاعر در این شعر به جان واحد آدمی و نفس پاک انسانی اشاره دارد و گوش‏زد می‏کند که حتا نباید آدمی باعث اذیت و آزاری موری شود چه این‏که مور نیز موجودی از موجودات آن خالقی است که قابل ستایش و پرستش می‏باشد. بنابراین آدمی با مور در نفس و وجودخود همذاتی و همنوعی دارد. این همذاتی و شراکت وجودی، نقطه مشترکی است که انسان را از دیگرآزاری و خشونت منع می‏کند.

یا  چنان‏چه شاعر دیگر همین معنا را چنین به قافیه می‏آورد:

من از بی‏نوایی نیم روی زرد

غم بی‏نوایان رخم زرد کرد

در این نوع شعر نیز شاعر به مسأله‏ی همنوعی و انسان دوستی اشاره می‏کند و انسان‏ها را به نوع‏دوستی وهم‏دلی وهم‏صدایی دعوت می‏کند.

یا وقتی سعدی شاعر شیرین سخن ادب پارسی می‏سراید

تو کز مهنت دیگران بی‏غمی

نشایدکه نامت نهند آدمی

همین واقعیت را می‏خواهد بیان کند.

بدین ترتیب شعر و ادبیات در کل، همواره با صدای انسانی همراه بوده و آدمی را به نفس پاک خودش ارجاع داده است. در گذشته مضامینی چون انسان دوستی، وحدت و هم‏دلی، میهن پرستی، کمک به همدیگر، و... جزو اساسی‏ترین موضوعات ادبیات به شمار می‏رفت اما مع الاسف اکنون این اصول اساسی کم‏تر مورد نظر شاعران وادیبان ما می‏باشد. از این‏رو نقش ادبیات در هم‏گرایی نیز کم‏رنگ شده است و چه‏بسا باعث تشتت و نفاق نیز شده است. حال اگر ادبیات ما بخواهد به سمت هم‏سویی وهم‏گرایی جامعه حرکت نماید، باید موضوعات مشترک از  قبیل اخلاق، انسان، میهن، مدارا، تساهل و کثرت‏گرایی را در محور معنایی خود قرار دهد چنان‏چه اقبال فرماید:

قلب ما از هند و روم و شام نیست

مرز و بوم ما بجز اسلام نیست

مسلم استی دل به اقلیمی مبند

گم شو اندر جهان چون و چند