خبرهای تازه ی ادبی وهنری
نمایشگاه نقاشی در هرات
آثار هنریِ هنرمند چیرهدست کشور محمد توفیق رحمانی درهرات به نمایش گذاشته شد.
در این نمایشگاه سی اثر از آثارهنری این هنرمند افغان درزمينههاي مختلف هنر نقاشي، آب رنگ، نقاشي مدرن و ميناتور به سبكهاي متنوع به نمايش گذاشته شده است.
گفته میشود این نمایشگاه در سالن دانشکده/ پوهنحی هنرهای زیبا به مدت یک هفته گشایش یافته است.
محمد توفيق رحماني هنرمند ورزیدهی کشور از هشت سال بدینسو مسووليت رياست دانشکده/ پوهنحي هنرهاي زيبا را به عهده دارد.
....................
محفل مشاعره گل لاله در ولایت قندز برگزار گردید.
به نقل از آژانش باختر در این محفل که به ابتكار نهادهای ادبي و فرهنگي برگزار شده بود، حدود سه صد تن از شاعران، نويسندگان ولایتهای كابل، قندز، بلخ، ننگرهار، تخار و خوست اشتراک ورزیده بودند.
به گفتهی عبيدالله نيازي رييس اطلاعات و فرهنگ قندز، هدف از این مشاعره تبادل تجارب شاعران و نویسندگان بوده است.
محفل مشاعره گل لاله همهساله در موسم گل لاله- که حدود دو ماه را دربر میگیرد- در ولايتهای قندز، تخار، بغلان و بدخشان برگزار میشود.
قابل یاد آوری است که محفل گل نارنج در ننگرهار، کنر، گل انار در قندهار، گل سنجد در لوگر و هلمند، و گل سنگ در غزنی برگزار میگردد.
......................
سيميناربين المللي طريقت نقشبندي برگزار میگردد
سیمینار بین المللی طریقت نقشبندیه در کابل برگزار میشود.
براساس گفتههای مسوولان این سیمینار، در این سیمینار علمای دین، مشایخ، استادان و دانمشندان از داخل وخارجی کشور اشتراک خواهند کرد.
كميسيون مقدماتي سيمينار بين المللي طريقت نقشبندي ضمن اعلام این مطلب گفته است که این سیمینار در تابستان سال جاری در کابل برگزار خواهد شد.
......................
نجیب الله مسافر؛ برندهی جایزه دوم مسابقات عکس جهانی شد
نجیب الله مسافر عکاس وخبرنگار مطرح و چیرهدست کشور جایزهی دوم عکس برتر مسابقه عکس جهانی را از آنِ خود کرد.
این مسابقه از سوی نهادی موسوم به interaction راه اندازی شده بود.
جایزه interaction یکی از بااعتبار جوایز بین المللی است که همه ساله برگزار میگردد.
نجیب الله مسافر پیش از این نیز در چندین مسابقه عکس بین المللی مقامهای اول تا سوم را به دست آورده بود.
نجیب الله مسافر در سال 1342 در کابل متولد گردید. از دانشکده/ پوهنحی هنرهای زیبای دانشگاه/ پوهنتون کابل رشته نقاشی فارغ گردید. فتوژورنالیزم را در مرکز مطبوعاتی آیینه خواند و پس از اخذ دیپلوم به فعالیت رسمی در بخش عکاسی خبری پرداخت. چندین اثر او در مسابقات جهانی مقامهای اول تا سوم را به دست آوردهاند.
جایزهی اول این مسابقه جهانی عکس را "الیزا" از امریکا از آن خود کرد.
گفتنی است که پیش از این مسعود حسین جایزهی بین المللی پولیتزر را از آن خود کرده بود.
.................
نمایشگاه آثار هنری در کابل برگزار گردید.
در این نمایشگاه که از سوی وزارت های معارف و کار و امور اجتماعی راه اندازی گردیده است، آثار هنری شماری از مراکز آموزشی فنی به نمایش گذاشته شده است.
مسوولان برگزاری این نمایشگاه هدف از راه اندازی آن را تشویق جوانان به خلق و آفرینشهای هنری و ایجاد زمینه بیشتر شغل وکار در کشور بیان کردند.
گفته میشود در این نمایشگاه دستآوردهای بیش از 50 مرکز آموزشی در 70 غرفه به نمایش گذاشته شده است.
................
خبرهای جدید ادبی
نشست "كپي رايت، حقوق نویسندگان و ناشران افغانستان" در تهران برگزار شد
درحاشیه برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب در تهران، نشستی تحت عنوان "كپي رايت، حقوق نویسندگان و ناشران افغانستان" نیز برگزار گردید.
به نقل از خبرگزاری بخدی، در این نشست که شماری از ناشران و فرهنگیان اشتراک ورزیده بودند، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی افغانستان در ایران، گفت: "قانون اصول نامه علایم تجاري، اولينگام براي حمايت از حقوق مؤلفان وناشران در افغانستان است که به همین منظور افغانستان در سال 2002 عضو كميسيون بين المللي حمايت از حقوق مولفان و ناشران شد".
به گفتهی اسد الله امیری رایزن فرهنگی افغانستان در تهران، دولت افغانستان به هدف ارتقای صنعت چاپ و نشر قوانین کپی رایت وحقوق مؤلفان را آماده کرده است.
قوانین کپی رایت و حقوق مؤلفان وناشران طی سالهای 1387 و 1388 تهیه و تدوین گردید و بعد از آن، این قوانین به تصویب رسید.
قیمتگذاری معیاری
همچنان به نقل از خبرگزاری بخدی، دكتراجمل عازم، رييس اتحاديه ناشران افغانستان که در این نشست اشتراک کرده بود، ضمن تأکید بر نرخگذاری معیاری کتاب در افغانستان، گفت: "اتحاديهی ناشران افغانستان توانسته است روي جلد تمام كتابهاي چاپ افغاستان قيمتگذاری کند در حالی که پيش از آن اين گونه نبود".
به گفتهی وی یکی از مشکلات عمدهای که سر راه خرید کتاب در افغانستان وجود داشته نبود نرخگذاری معیاری کتابها است. قیمتگذاری کتابها معمولاً براساس سلیقههای شخصی و یا خواست نویسنده صورت میگیرد. این در حالیست که شمار زیادی از شهروندان به دلیل نداشتن توان اقتصادی قادر به خرید کتاب با نرخهای غیر معیاری نیستند.
نرخ گذاری معیاری میتواند به بالابردن کیفیت کتاب و نیز افزایش میزان فروش کتاب و در نتیجه به ارتقای فرهنگ کتابخوانی در افغانستان کمک نماید.
.................
نمایشگاه کتاب در کابل
به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی نمایشگاه کتاب در کابل برگزار میگردد.
این نمایشگاه از سوی ریاست انتشارات کتب بیهقی وزارت اطلاعات و فرهنگ به همكاري تعدادي از نهادهاي دولتي و ناشران آزاد برگزار میشود.
به گفتهی مسوولان این نمایشگاه هدف از راه اندازی آن، ترویج ورشد فرهنگ کتابخوانی در افغانستان میباشد.
همچنان مسوولان ریاست انتشارات بیهقی میگویند این نمایشگاه از 26 ثور تا اول جوزای 1391 خورشیدی در محوطه پارک تیمورشاهی کابل به روی علاقهمندان باز است.
.............
از قصه خوانی پشاور تا مدل افغانی چاپ کتاب
بازار قصه خوانی پشاور مشهورترین جایی برای چاپ کتاب است. نام آن برای همه آشنا است. حتا اگر پشت جلد قرآن شریف را هم ببینی نوشته است: قصه خوانی پشاور و... بیشتر کتابهای افغانستان در این بازار به چاپ میرسند. اگر سری به کتابفروشیهای کابل بزنیم قصه خوانی پشاور از دور پیداست. کاغذهای کاهی و زرد رنگ، سبک نوشتاری مشخص و درشتی خطوط از مشخصات بارز این بازار چاپ است. به گفتهی برخی از مسوولان مطابع، بیش از 97 درصد کتابهای افغانستان در پاکستان به چاپ میرسند. دلیلش هم روشن است؛ کیفیت پایین و نرخ ارزان! البته طی یکی دو سال اخیر کتابهای چاپ ایران نیز وارد افغانستان شدهاند. این کتابها از کیفیت خوبی برخوردارند. به گفتهی بسیاری از ناشران، کیفیت پایین چاپ به دلیل تقاضای مشتریان است. یکی از ناشران در کابل در گفتوگویی با ما اظهار داشت: "چاپ کتاب در پاکستان مانند شرکتهای دوازسازی در آن کشور است. یک دوای اصل اگر در کابل به 100 افغانی به فروش میرسد، در پاکستان به 10 کلدار ساخته میشود. چرا که شرکت مذکور 70 در صد کیفیت آن را پایین میآورد. بسیاری از شرکتهای پاکستانی سفارشهایی را از تاجران افغان میگیرند و تاجران برای این که بازار فروش خود را گرم بسازند، کیفیت پایین و نرخ ارزان را سفارش میدهند. به این دلیل دواها آن کیفیت لازم را ندارند. چاپ کتاب نیز این چنین است. ما برای این که مشتریانی خود را از دست ندهیم مجبوریم سفارشهای این چنینی را بپذیریم. کیفیت کاغذ را پایین آوریم و قیمت ارزان برایش بگذاریم تا مشتری کتاب را بخرد. "
این ناشر کابلی میگوید: "اگر مشتری از ما درخواست چاپ کتاب میکند؛ از او پرسان میکنیم که آیا چاپ پاکستانی را میخواهد، یا افغانی و یا ... ما براساس سفارش مشتری و قیمت مورد نظر وی، کتاب را چاپ میکنیم."
این گفته کاملاً صادق است. وقتی بازار کتاب را در کابل ببینیم، موضوع به خوبی روشن میشود. وضع چاپ در کشور نه تنها مطلوب نیست بلکه با نواقص بیشمار فنی نیز مواجه است. به صورت فشرده میتوان به این نواقص فنی اشاره کرد:
1. نبود زیبایی در طرح جلد: طرح جلد مهمترین موضوع در نشر و چاپ کتاب است؛ چه اینکه خواننده ازطریق طرح جلد سراغ متن را میگیرد. اگر طرح جلد زیبا طراح نشده باشد، اثر نیز خوانندهی اصلی خود را از دست میدهد. طرح جلدهایی که معمولاً برای کتابها زده میشوند، هیچگونه با قواعد فنی سازگاری ندارند. استفاده ازرنگهای غیر استندرد در جلد کتاب، نداشتن طرح مناسب، قطع غیر متناسب از جمله کاستیهای جلد کتاب به شمار میروند.
2. عدم رعایت قواعد فنی صفحه آرایی کتاب: صفحه آرایی کتاب نیز از دیگر فنون چاپ ونشر میباشد. در کشور ما صفحه آرایی براساس سلیقه انجام میشود. اصولی که باید در صفحه آرایی رعایت گردد، از سوی صفحه آرا نادیده گرفته میشود و هیچ توجه بدان صورت نمیگیرد. ترتیب صفحات شناسنامه، مقدمه، فهرست، تشکری، یادداشت ناشر و... ملحوظ نمیگردد.
3. نداشتن ویرایش یکدست: ویرایش نکته مهم دیگر در فن نشر و چاپ است. در کشورهای دیگر هر ناشری در ساختار اداری خود یک گروه ویرایش دارد. این گروه کتابهای رسیده را ویرایش میکنند و پس از ویرایش و تأیید آن از سوی نویسنده به نشر داده میشود. در کشور ما هیچ چاپخانهای ویرایشگر مخصوص ندارد. به همین دلیل است که کتابهای نشر شده با هزاران غلط تایپی و ویرایشی همراه میباشد. حتا این اشتباهها در کتب درسی مکاتب نیز مشاهده میشوند. اگر سری به این کتب بزنی، به وضاحت درخواهی یافت که نه تنها دارای اشتباههای املایی و نگارشیاند بلکه اشتباههای تایپی فراوان نیز دارند. روشن نیست که چرا نسبت به کتب درسی بیتوجهی صورت میگیرد؟ آیا ظرفیت لازم وجود ندارد و یا کم دقتی باعث این همه کاستیها شده است؟
همهی این موارد و موارد دیگر از این دست موجب شده اند تا کتابها کیفیت لازم را نداشته باشند. اما آن چه سبب میگردد تا چاپخانهها اقدام به نشر این گونه کتابها بنمایند اسباب دیگری است که به صورت فهروستوار اشاره میشود:
الف. نابسانی اقتصادی جامعه: افغانستان کشور فقیری است که بیشتر مردم آن از فقر رنج میبرند. این عامل در رکود فرهنگی نیز تأثیر نامطلوب داشته است. بسیاری از مردم توان خرید کتاب را ندارند. حتا قشر متوسط جامعه نیز از قدرت خرید کتاب به حد لزوم، عاجز میباشند. مشتریان کتاب معمولاً به سراغ کتابهایی میروند که قیمت پایینتری دارند. طبیعی است که چنین کتابهایی از کیفیت بالایی برخوردار نباشند. از اینرو کتابها نیز براساس توان خریداران به چاپ میرسند.
ب. نبود فرهنگ کتابخوانی: نبود فرهنگ کتابخوانی نیز بر چاپ و نشر کتابها تأثیر گذار بوده است. در جامعهای که فرهنگ کتابخوانی وجود نداشته باشد، خرید و فروش کتاب نیز محدود میباشد. صرفاً کتابهای مورد نیاز و مطابق به درخواست مشتریان وارد بازار میگردند و کتابهایی که خریداری کافی نداشته باشند هرگز وارد بازار کتاب نمیگردند. از اینرو کتابها در موضوعات مشخصی عرضه میشوند. این امر هم موضوع کتابها را محدود میسازد و هم سقف عرضه کتابها در حد پایین کاهش میدهد.
ج. عدم رواج فن کتاب آرایی: از دیگر عواملی که باعث پایین بودن کیفیت کتابها شده است، عدم فن کتاب آرایی به عنوان یک فن رایج است. هنوز جامعهی ما کتاب آرایی را به عنوان یک فن نشناخته است. از این جهت به این مسأله از سوی نویسندگان و ناشران کمتر توجه صورت میگیرد.
در یک کلام کتابهای افغانی دارای نواقص بیشماری است که نیازمند بررسی بیشتر ودقیقتر میباشد. و مهمترین عاملی که براین مسأله تأثیر گذار بوده عدم آشنایی جامعه و ناشران با فن کتاب آرایی و از طرف دیگر نبود امکانات اقتصادی خوانندگان میباشد. بنابراین اگر بخواهیم وضع چاپ و نشر از این حالت بیرون بیاید، باید راههای مناسب دیگری را جستوجو کنیم.
شماره جدید هفته نامه سیمرغ
مطالب شمار۱۶ را می توانید در سایت سیمرغ نیز بخوانید:
http://simorghaf.com/
حاشیه نشینی نقد دراهداف
نقد ادبی از مهمترین موضوعاتی است که در ادبیات مطرح است. سابقهی آن به یونان باستان بر میگردد. "آریستوفانس" از نخستین منتقدان ادبی بود که بر نمایشنامه "غوکان" اثر "اوریپیدیس" شاعر تراژدی سرای یونان نقد هزل آمیز را نوشت. بعد از او افلاطون و ارسطو از بنیانگذاران واقعی نقد به شمار میروند. از آن زمان تا حال جریان نقد نویسی همچنان ادامه داشته و بخش بزرگی از ادبیات را تشکیل میدهد.
نقد نگاری در افغانستان سابقه زیاد طولانی ندارد. نخستین نمونههای نقد معاصر را میتوان به دوره محمود طرزی برگرداند. بعد از آن جسته وگریخته ادامه یافت. در دورهی حاضر نیز جایگاه قابل اعتنایی در ادبیات افغانستان ندارد. بسیاری از منتقدین مابدون آشنایی لازم با اصول نقد نگاری به نوشتن نقدهایی بر آثار ادبی میپردازند. این نقدها نمیتوانند خواننده واقعی خود را قانع بسازند. دلیل آن دور شدن نقد از اهداف اصلی خود است. اهداف اصلی نقد، امروز به فراموشی سپرده شده است. از اینرو ما کمتر با نقد خوب مواجهیم. این که اهداف نقد چیست، این نبشته در پی آن است. برای نقد اهداف چندی را ذکر کردهاند که به صورت عمده میتوان از این اهداف یاد کرد:
1. تجزیه وتحلیل اثر:اثر ادبی پس از آفرینش و نشر، از اختیار آفرینشگر بیرون میشود و در اختیار خواننده و منتقد قرار میگیرد. خواننده با خواندن اثر، معنای جدیدی برای آن میبخشد و منتقد با نگاه منتقدانهی خود آن را دوباره خوانی میکند. به عبارت دیگر هر اثر ادبی پس از نشر به تعداد خوانندهی خود، آفریده میشود. در این میان منتقد یکی از آفرینشگران است. منتقد ابتدا اثر را به اشکال مختلف تجزیه میکند و بعد با چینش جدید، آن را به متن در میآورد و خواندن جدید از آن ارایه میدهد. بنابراین تجزیه وتحلیل اثر، نخستین هدف منتقد است. اگر چند هدف غایی به حساب نمیآید اما یک هدف عمده هست.
2. برملا کردن عیبها وویژگیهای ممتاز اثر: در اینکه نقد چیست تعریفهای مختلفی ارایه شده است. بعضی آن را به جدا کردن سره و ناسره تعبیر کرده اند. برخی نیز به خوب و بد کردن اثر معنا نمودهاند. بعضی معتقدند که کار نقد افشا کردن عیب و برجستگیهای اثر است نه معنا و تفسیر متن. نقد به دنبال آن است تا به خواننده نشان دهد که این اثر از چه کاستیها و برجستگیهایی برخوردار میباشد. چنانچه عربعلی رضایی در کتاب "واژگان توصیفی ادبیات" مینویسد نقد عبارت از است از" تشخیص معایب و محاسن اثر ادبی و نیز هنر ارزیابی یا تحلیل آثار ادبی در پرتو دانش و ادب و نزاکت." یاعبدالحسین زرین کوب مینگارد: "نقد ادبی عبارت است از شناخت ارزش وبهای آثار ادبی وشرح و تفسیر آن به نحوی که معلوم شود نیک و بد آن آثار چیست ومنشأ آنها کدام است." در این باور، هدف منتقد ایجاد یک چراغ راهنما برای آفرینشگر و خواننده میباشد. در حقیقت هدف نهایی خود اثر نیست بلکه آفرینشگر و خوانندگان میباشد. منتقد میخواهد از این طریق راه را از چاه بنمایاند.
3. داوری وقضاوت: بعضی نقد را به داوری و قضاوت معنا کردهاند. براساس این نگاه نقد کاری جز داوری ندارد. یک منتقد همواره در پی آن است تا اثر را براساس مفروضات فکری خود به داوری بگیرد. آنچه در این بین مهم به نظر میرسد این است که این داوری باید مبتنی براصول علمی نقد باشد. اگر معیارهای نقد نویسی مورد دقت قرار نگیرد چه بسا ممکن است نقد از مسیر اصلی خود منحرف شود و به نوشتههای روز مره مانند گردد.
- شناسایی زیباییهای اثر:جوهرهی ادبیات را زیبایی و وجه هنری آن میسازد. اگر زیبایی از اثر ادبی برگرفته شود، دیگر معنایی برای آن متصور نخواهد بود؛ چه اینکه تمام جلوهی ادبی یک اثر در زیبایی آن است. این زیبایی ممکن است ناشی از صناعات ادبی مثل تشبیه، استعاره، کنایه، و... باشد و ممکن است ناشی از تخیل شاعرانه وطبیعت. در هرصورت زیبایی ذاتی هنر است و هنر -که ادبیات نوعی از آن به شمار میرود- برپایهی همین زیبایی استوار میباشد. منتقد با نشان دادن این زیباییها به خواننده، او را به متن اصلی نزدیکتر میسازد. کمک منتقد به نویسنده از همین جهت است. منتقد در کنار نویسنده نشسته به شرح زیباییهای به کار رفته در اثر میپردازد. از این طریق میکوشد اثر ارج گذاری نماید و برکیفیت آن بیفزاید.
- معنا شناسی اثر: برخی معنا شناسی را اصل در نقد دانستهاند و گفتهاند، کار نقد شناسایی معناست. منتقد به دنبال آن است تا معنای مورد نظر شاعر و نویسنده را به دست آورد. سعی وی تنها در همین امر خلاصه میشود و کاری به ظاهر، الفاظ و تخیل ندارد و اگر هم به سراغ الفاظ و عناصر تخیل و زبان میرود به خاطر رسیدن به معنای واقعی است. اگرچند گفتهاند به دست آوردن معنای واقعی اثر هنری غیر ممکن است ولی با آن هم منتقد سعی میکند معنایی را که نزدیک به حقیقت شاعرانه باشد به دست دهد.
- التذاذ هنری: التذاذ هنری از دیگر اهداف نقد به شمار میرود. نقد در صدد است تا با کشف عناصر زیبایی شناسانه، فرم و موسیقی زمینهی التذاذ هنری را برای خواننده فراهم نماید. زیرا التذاذ هنری در کنار معنا از خواستهای اصلی هنرمند و آفرینشگر به حساب میآید. آفرینشگر در عین حال که میخواهد پیام خود را منتقل کند، میخواهد، آن را در جلوهی زیباتر بیاراید.
- روشن ساختن ساختار اثر: ممکن است هدف دیگر نقد نشان دادن شیوه کلام وساختار اثر باشد. ساختار اثر از پیچیدگی هنری بسیاری برخوردار است. منتقد با بازکردن این پیچیدگیها به نمایش ساختار میپردازد. هدف او از این کار، شناسایی زیباییهای زبانی وظاهری میباشد.
- توصیف اثر: گاهی نیز ممکن است هدف یک منتقد صرفاً توصیف اثر باشد. منتقد در پی آن نیست که زیباییها، معنا یا ساختار اثر نشان دهد بلکه در صدد است تا اثر را به اشکال مختلف توصیف نماید.
نتیجه
حال باتوجه به اهداف یاد شده، آنچه درنقد امروز در افغانستان شاهد آن هستیم این است که نقد امروز کمتر با اهداف یاد شده همکلامی میکند. نقد امروز نقد فارغ از اصول نقد بوده و بیشتر به سلایق فردی متکی میباشد. اندک است نقدی که بر اساس یکی از محورهای مذکور پدیدآمده باشد.
نقش ادبیات در همگرایی ملی
ادبیات چهگونه میتواند میان ملتهای مختلف همسویی ایجاد کند؟ این، این مهمترین پرسشی است که در برابر ادبیات ایستاده است؛ خصوصاً ادبیات اجتماعی. معمولاً جواب این پرسش نیز در "جامعه شناسی ادبیات" مطرح میگردد. بنابراین اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ ارایه نماییم، باید به سراغ رابطهی ادبیات و جامعه برویم. با روشن شدن این رابطه، نقش ادبیات در همگرایی ملتها نیز روشن میگردد.
وقتی به ریشههای ادبیات مراجعه میکنیم واضح میگردد که ادبیات بخشی از جامعه را تشکیل میدهد. چه اینکه جامعه تنها مردمان آن نیست بلکه مردم بعلاهی فرهنگ، رفتار، زبان و ادبیات آن است. زبان و ادبیات اساسیترین منبع احساسی، ذهنی و روانی جامعه به حساب میآید. از اینرو همزمان با پیدایی جامعه، ادبیات نیز ساختارمند و نظاممند گردیده است. جامعه در قالب ادبیات و هنر معنادارشده است. در حقیقت ادبیات هویت کلامی و صدای واقعی جامعه محسوب میگردد. جامعه را میتوان از طریق ادبیات آن بازشناخت. هویت جامعه از همین منظر قابل تعریف و تفسیر میباشد. بدین ترتیب در جامعهی چند فرهنگی، ما با ادبیات متفاوت و مختلف روبهرو میباشیم.
افغانستان نیز یکی جوامعی است که خرده فرهنگهای زیادی را در خود دارد. همین خرده فرهنگها ادبیات گوناگونی را خلق کردهاند. اکنون پرسشی که به وجود میآید این است که خرده فرهنگها تحت عوامل سیاسی و نظامهای حزبی با تفرقه و تضاد همراه گردیده است. تاریخ افغانستان به خوبی نشان میدهد که نظامهای سیاسی انحصارگرا تلاش کردهاند تا فرهنگهای مخالف را سرکوب و از میان بردارند. این تلاشها نه تنها به نتیجه نینجامیدهاند بلکه باعث بحرانهای متوالی نیز شدهاند. اکنون که این کشور در شرایط جدیدی قرار گرفته است، این سوال مطرح میشود که علیرغم چندصدایی فرهنگی، چهگونه میتوان به وحدت ملی و همگرایی ملی دست یافت؟ آیا میتوان از طریق ادبیات به این مهم دسترسی پیدا کرد؟
با اینکه ما با ادبیات متفاوت در جامعهی خود روبهرو میباشیم اما این تنوع ادبی در ذات خود هیچگاه عامل تنش نبوده و نیست. آنچه تنشافزایی میکند، عوامل بیرون از ادبیات است. ادبیات نوع زیبایی وحسانگیزی است که میتواند به وحدت و یکپارچکی جامعه کمک نماید. وقتی شاعر میسراید؛
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
اشاره به موضوع مهم ثبات و بیآزاری در جامعه دارد. شاعر در این شعر به جان واحد آدمی و نفس پاک انسانی اشاره دارد و گوشزد میکند که حتا نباید آدمی باعث اذیت و آزاری موری شود چه اینکه مور نیز موجودی از موجودات آن خالقی است که قابل ستایش و پرستش میباشد. بنابراین آدمی با مور در نفس و وجودخود همذاتی و همنوعی دارد. این همذاتی و شراکت وجودی، نقطه مشترکی است که انسان را از دیگرآزاری و خشونت منع میکند.
یا چنانچه شاعر دیگر همین معنا را چنین به قافیه میآورد:
من از بینوایی نیم روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد
در این نوع شعر نیز شاعر به مسألهی همنوعی و انسان دوستی اشاره میکند و انسانها را به نوعدوستی وهمدلی وهمصدایی دعوت میکند.
یا وقتی سعدی شاعر شیرین سخن ادب پارسی میسراید
تو کز مهنت دیگران بیغمی
نشایدکه نامت نهند آدمی
همین واقعیت را میخواهد بیان کند.
بدین ترتیب شعر و ادبیات در کل، همواره با صدای انسانی همراه بوده و آدمی را به نفس پاک خودش ارجاع داده است. در گذشته مضامینی چون انسان دوستی، وحدت و همدلی، میهن پرستی، کمک به همدیگر، و... جزو اساسیترین موضوعات ادبیات به شمار میرفت اما مع الاسف اکنون این اصول اساسی کمتر مورد نظر شاعران وادیبان ما میباشد. از اینرو نقش ادبیات در همگرایی نیز کمرنگ شده است و چهبسا باعث تشتت و نفاق نیز شده است. حال اگر ادبیات ما بخواهد به سمت همسویی وهمگرایی جامعه حرکت نماید، باید موضوعات مشترک از قبیل اخلاق، انسان، میهن، مدارا، تساهل و کثرتگرایی را در محور معنایی خود قرار دهد چنانچه اقبال فرماید:
قلب ما از هند و روم و شام نیست
مرز و بوم ما بجز اسلام نیست
مسلم استی دل به اقلیمی مبند
گم شو اندر جهان چون و چند