وضعیت ناگوار زندگی و افزایش مهاجرت‏ها

هرچه زمان پیش‏تر می‏رود وضعیت مردم در افغانستان نیز رو به وخامت می‏گراید. وضعیت بد امنیتی، نبود شغل و کار، نقض مستمر حقوق بشر، عدم دسترسی به نیازهای اولیه و... از جمله مواردی اند که باعث نگرانی نهادهای بین المللی و گروه‏های حقوق بشری شده است. دیدبان حقوق بشر در آخرین گزارش خود نگرانی اش را از وضعیت مردم در افغانستان ابراز داشته است. نقض پیاپی حقوق بشر از نگرانی‏های عمده‏ای این دیدبان می‏باشد. این گزارش می‏افزاید؛ میزان نقض حقوق بشر در افغانستان رو به افزایش است.

در گزارش دیگر، یو اچ سی ار وضعیت مردم را در افغانستان خراب توصیف کرده و گفته است؛ این وضعیت باعث شده است تا میزان مهاجرت‏ها نسبت به عودت‏ها بیش‏تر گردد. نگرانی عمده‏ی این سازمان این است که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد، میزان مهاجرت طی سال‏های بعد دو یا چند برابر خواهد شد.

اما این که به طور مشخص چه چیزی باعث افزایش مهاجرت می‏گردد، باید گفت؛ عوامل متعددی در این مسأله دخالت دارد از جمله می‏توان به این موارد اشاره کرد:

  1. وضعیت امنیتی: نبود امنیت یکی از مشکلات عمده‏ای است که ده‏ها سال است مردم افغانستان از آن رنج می‏برند. پس از حضور نیروهای بین المللی و استقرار حکومت موقت و دولت جمهوری اسلامی افغانستان، مردم امیدوار بودند که زندگی عادی شان را از سر می‏گیرند و وضعیت رو به بهبودی خواهد رفت؛ اما اکنون ده سال از این موضوع می‏گذرد، با وجود این، هیچ بهبودی نسبت به وضعیت امنیتی به وجود نیامده است. سرمایه‏گذارانی که علاقه‏مند بودند تا در افغانستان سرمایه گذاری کنند و شرکت‏های تولیدی را فعال بسازند، اکنون در حال جمع کردن بساط و سرمایه‏های خود از کشور اند. این دسته از تاجران در تلاش اند تا سرمایه‏های خود را در بیرون از افغانستان به گردش درآورند. مردم افغانستان اینک از این وضعیت خسته شده اند و می‏کوشند برای خود مأمنی را در بیرون افغانستان جست‏وجو نمایند.
  2. نقض مداوم حقوق بشر: نقض حقوق بشر از دیگر نابسامانی‏هایی است که همه روزه تکرار می‏شود. خود سوزی زنان، کار اجباری کودکان، بد دادن دختران، لد وکوب زنان، و... فرایند نقض حقوق بشر را تشکیل می‏دهند. آمار موسسات حقوق بشری نشان می‏دهد که موارد نقض حقوق بشر در افغانستان سیر صعودی دارد و هر روز بر میزان آن افزوده می‏شود. به گفته‏ی این موسسات تحقیقاتی، این نقض حقوق بشری معمولاً از سوی بزرگان خانواده، قوماندانان و زورمندان محلی، دولت و شوهران صورت می‏گیرد. هیچ منبع رسیدگی به شکایات حقوق بشری نیز وجود ندارد. ازاین‏رو شماری از کسانی که دچار نقض حقوق بشری شده اند، می‏کوشند تا به هر نحوی محیط زندگی خود را ترک گفته به جای دیگر یا کشور دیگر پناهگزین شوند.
  3. نبود کار واشتغال: نبود کار و اشتغال از دیگر مواردی است که باعث می‏شود بسیاری از مردم برای نجات خانواده‏ی خود به هجرت و آوارگی‏های خطر ناک تن در دهند. گفته می‏شود حدود بیش از میلیون تن از نبود کار و اشتغال رنج می‏برند. نبود کار آسیب‏های کلانی را برای جامعه و خانواده به بار می‏آورد. نبود کار باعث می‏شود تا فرد، یا دست به سرقت بزند یا به باندهای مافیایی و تروریستی روی بیاورد و یا هم به مواد مخدر و بزهکاری گرفتار آید. و یا در نهایت وطن و خانواده‏ی خود را ترک گفته به کشورهای دیگر مهاجرت نماید.
  4. فقر و نبود امکانات اولیه زندگی: بیش‏تر مردم افغانستان از امکانات اولیه زندگی بهره مند نیستند. نبود امکانات صحی، آب آشامیدنی صحی، مکاتب، برق و ... از جمله چیزهایی اند که بیش‏تر مردم از آن‏ها برخوردار نمی‏باشند؛ خصوصاً مناطق روستایی.

همه‏ی این نابسامانی‏ها باعث می‏گردند که وضعیت زندگی در افغانستان روند غیر عادی داشته باشد. مردم برای این‏که بتوانند به حد اقل امور زندگی خود رسیدگی کنند، به ناچار باید راه ساده‏ی آن را جست‏وجو نمایند. ساده‏ترین راه برای یافتن زندگی، هجرت و آوارگی است. از این جهت بسیاری از مردم سعی می‏ورزند تا افغانستان را به حال خودش واگذارده برای نجات خود راه هجرت را پیشه نمایند.

حال این مسوولیت دولت و حکومت است تا به زندگی مردم سامان بهتری بدهد ونگذارد  بیش‏تر از این، مردم از خاک خود آواره شده در خاک بیگانه‏ای‏اااا جان بدهند. پیدا کردن کار، بهبود وضعیت رفاهی، جلوگیری از نقض حقوق بشری از وظایف اصلی حکومت به شمار می‏روند. حکومت مسوول و مردمی آن حکومتی است که به بهبود زندگی مردم خود بیندیشد و نگذارد تا فقر و ... جان هزاران انسان این سرزمین را بگیرد.

خود درمانی فساد در افغانستان

یکی از مهم‏ترین چالشی که باعث کندی روند توسعه و حکومت‏داری سالم در افغانستان شده فساد اداری است. فساد اداری در یک تحلیل ریشه‏ی اصلی عقب‏مانی افغانستان به شمار می‏رود. با گذشت ده سال از اداره موقت، تا کنون نه تنها با این پدیده مبارزه‏ی جدی صورت نگرفته بلکه افزایش نیز یافته است. ریشه‏های آن بیش از پیش خود را در درون نهاد‏ها وسازمان‏های عمومی گسترانده است. مقام‏های حکومتی خود براین امر تصریح می‏کنند و بر وجود فساد در لایه‏های زیرین و بنیان‏های حکومت اذعان می‏دارند. آقای کرزی به عنون مسوول نهاد مجری قانون، چندین‏بار در سخنرانی‏های خود به وضوح تأکید کرده است که شماری از مقام‏های بلند پایه‏ی حکومت نیز در فساد اداری دست دارند. وی همواره در سخنان خود از مبارزه علیه این پدیده‏ی شوم حرف زده است و به همین جهت ریاستی را نیز ایجاد شده است. اما آن‏چه عیان است این است که هیچ کاری در این زمینه انجام نشده است. وعده‏های درون خالی جهت مبارزه با فساد، نیز تاکنون تحقق نیافته اند.

 این‏که چرا این مبارزه به نتیجه نمی‏رسد، دلایل کافی وجود دارد. مهم‏ترین دلیل وجود عناصر قدرتمند در راس هرم فساد است. این عناصر از قدرت و نفوذ بالایی در حکومت برخوردارند که مانع از اجرایی شدن مبارزه با فساد می‏گردند. به همین دلیل آقای کرزی نیز چاره‏ای جز سکوت واهمال در مقابل آن‏ها ندارد. به نظر می‏رسد افشای نام کسانی که دست‏شان در فساد آغشته است ممکن است باعث تشدید بحران در افغانستان گردد، از این‏رو زمامداران حکومتی سعی در افشا سازی و یا گرفتاری آن‏ها نمی‏کنند و یا هم هراس دارند که مبادا عملکردهای خود‏شان زیر سؤال برود.

 مسأله ی کابل بانک و وزارت ترانسپورت وهوا نوردی، دو موردی از فسادهای اند که جنجال‏هایی را نیز با خود همراه آوردند ولی تا هنوز به هیچ‏یک از آن‏ها به شکل قانونی و جدی رسیدگی نشده است.

از سوی دیگر این امکان نیز بعید به نظر نمی‏رسد که برخی از دولت‏های خارجی نیز سهم خود را در فساد اداری داشته باشند.  گم شدن میلیون‏ها دالر کمک جامعه‏ی جهانی در افغانستان و عراق، نشانه‏هایی از این واقعیت اند. از این‏رو گفته می‏توانیم که وجود عناصر قدرتمند –چه داخلی  و چه خارجی- در درون حکومت باعث این گردیده است تا روند مبارزه با فساد اداری هیچ دست آوردی نداشته باشد.

اکنون پرسش اصلی این است که این روند تا چه وقت به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد؟ با این که جامعه‏ی جهانی از فساد اداری در افغانستان سخن می‏گویند و ریشه کن سازی آن را شرط اصلی کمک‏های بین المللی می‏دانند، چرا با این پدیده به شکل جدی مبارزه صورت نمی‏گیرد؟ چه راهکار عملی برای ریشه کن سازی این پدیده وجود دارد؟

به نظر می‏رسد نخستین قدم در جهت محو فساد از جامعه، شجاعت حکومت در اقدام‏های خودش علیه عوامل و سازمان‏دهندگان فساد است. اگر حکومت این جسارت را داشته باشد و نام‏های آن‏ها را افشا نماید، بدون شک شورشی در درون لانه‏ی فساد ایجاد خواهد شد و در این قبال همراهی مردم نیز با حکومت خواهد بود.

 قدم بعدی تغییر در سیستم اداری و ساختار حکومت است. حکومت اگر صادقانه عمل نماید باید گام‏های عملی را در جهت ایجاد یک سیستم نوین و سالم بردارد تا فساد نیز از ادارات ریشه کن گردد. این خود درمانی حکومت می‏تواند بر منابع دیگر فساد نیز تأثیر گذار باشد و باعث اضمحلال باندهای فساد در کشور شود.

ضرورت همکاری منطقوی برضد قاچاق انسان

چهارمین اجلاس سازمان منطقوی سارک در کابل برگزار گردید. این اجلاس به هدف تطبيق کنوانسيون‏هاى اين سازمان، جلوگيرى ازقاچاق، ترافيک ،اختطاف زنان و اطفال و بهبود وضعيت رفاهى اطفال در جنوب  آسيا برای دو روز در کابل  تدویر یافت. این اجلاس در حالی برگزار می‏شود که افغانستان به عنوان یکی از اعضای رسمی این سازمان همواره قربانی خشونت‏ها، اختطاف و قاچاق انسان بوده است. گفته می‏شود سالانه 7. 12 میلیون انسان در جهان قاچاق می‏شود. افغانستان نیز در شمار یکی از کشورهایی است که بیش‏ترین قربانی را دارد. به گفته‏ی وزیر کار و امور اجتماعی، درپنج سال گذشته حدود پنج هزار تن در افغانستان قاچاق و اختطاف شده‏اند. همچنان لوى پاسوال ميرزا محمد يارمند معين ادارى وزارت امورداخله گفته است که سال گذشته 613 واقعه قاچاق انسان در افغانستان اتفاق افتاده است در حالی که در سال جاری تاکنون 136 واقعه به ثبت رسیده است که؛ هفتاد و شش در صد کاهش را نسبت به سال گذشته نشان می‏دهد.این کاهش شاید به دلیل تلاش حکومت  در جهت جلوگیری از  اختطاف، قاچاق و ترافیک انسان بوده باشد. به نقل از یک منبع دیگر دولتی، طی دو سال گذشته 700 تن به اتهام قاچاق انسان بازداشت شده‏اند. با این وجود قاچاق و اختطاف انسان همچنان در افغانستان ادامه دارد. گزارش‏ها حاکی از آن است که بیش‏ترین موارد قاچاق، در شهر کابل، مناطق شمال و جنوب کشور صورت می‏گیرد.

ادامه نوشته

چيستي قراداد اجتماعي روسو

جامعه برپايه قراداد اجتماعي بنياد نهاده شده است. اين نظر ژان ژاك روسو است. تنها نه او بلكه تمام اصحاب قرارداد اجتماعي  مثل هابز و لاك  براين باور مي باشند. آن چه روسو را از ديگر اصحاب قرارداد، جدا ومتمايز مي سازد، تفسيري است كه او از قرارداد اجتماعي ارايه داده است. او قرارداد اجتماعي را با اراده عمومي تفسير مي كند و عقيده دارد كه اين قرارداد بين افراد ( چنانچه هابز مي گويد) يا افراد ودولت ( چنانچه لاك مي گويد) شكل نمي گيرد بلكه طي دو مرحله به وجود مي آيد. در مرحله نخست ميان افراد ودر مرحله بعدي ميان افراد ودولت شكل مي گيرد و در كل براراده عمومي استوار مي باشد.روسو براي استحكام نظريه خويش به انسان شناسي رجوع مي كند وقانون واخلاق را برهمين مبنا اعتبار مي بخشد. كتاب "قرارداد اجتماعي" روسو طي سال هاي متمادي مورد استمساك بسياري از محققين بوده واكنون نيز از اعتبار خاصي برخوردار مي باشد. تعدادي از نويسندگان و انديشمندان پيرامون اين كتاب شرح و تفسير هايي  را نگاشته اند و به توضيح قرارداد اجتماعي روسو پرداخته اند.از اين رو نگارندة اين متن نيز با توجه به اهميت موضوع، آن را در مزاق طبع خويش يافته در اين نبشته سعي مي ورزد تا قرارداد اجتماعي روسو را براساس روش مقايسه اي شرح دهد.

 

ادامه نوشته

چند شعر کوتاه تازه

باد ایستاده

در بهار،

شتر دهن می برد

 به خار

**

خاک می ریزد از سقف

بچه عیدانه می خواهد

**

خار بر سر می بری

نیزارها دم می گیرند

**

پیشانی ات تعویذ بسته ای

             از ماه

دشت زنبور می شود

                   گِرد کلاه تو

**

چراغ می بری چشمه

پرمی شود کوزه

   از گام های تو

**

حجم یک دریا تشویش

حوصله از پل می گذرد

**

برابر مشرق ایستاده

                  تانگ

من یال اسپم را می بافم

             شامگاه

**

کلک" پروانه"

        پرواز می کند رؤیا

گلِ نارنجک

نقش قالین می شود

**

یک تکه ابر می نشیند

           روی صندلی

پروانه می رقصد گرد مهتاب

**

باد قدم

    قدم

 می آید

دره پر می شود از من

**

وحشت موریانه

باغبان نان گرم می آورد

               از تنور

**

مرغک افتاده در تله

گربه می لیسد مهتاب را

خون از سنگفرش می گذرد

**

باد

گیسوانت تر می شود

من می سوزم

**

نی می نوازد دهقان

پر است از  صدای پرنده

           آسیاب

**

ایستاده ای

کنار رود خانه

من تر می شوم

 از لبان تو

**

عسل به باغ می آری

 باد وسوسة باران دارد

کتاب آموزش شعر: گام ارزنده به پیش

    بی بی سی

09:13 گرينويچ - دوشنبه 07 مه 2007 - 17 اردیبهشت 1386

محمد کاظم کاظمی

'آموزش شعر' همانگونه که از نامش پیداست، کتابی است در عرصه آموزش فنون شاعری، به قلم شاعر و پژوهشگر جوان افغان‌، محمود جعفری، که به تازگی در کابل چاپ شده است.

این کتاب را شاید بتوان نشانه تحول در دیدگاه اهل ادب افغانستان درباره آموزش شعر دانست‌.

ادامه نوشته