هایکوهای جدید (30 حمل 1400)

1

چراغ‌ها

بر درگاه مسجد

رفت‌وآمد ناگهانی باد

2

چوک زمستان

خانه‌ای از حباب روشن

پروانه‌ها منتظر آمدنت هستند

3

موسیچه‌ها روی قبرها

آفتاب

از کاج پایین می‌شود

4

سینه‌بند مرطوب

روی شاخه درخت هلو

باد آویزان

5

بارش یکریز

بر شیشه‌

ثانیه‌های رفته

6

بر دست‌های بی‌نمک

خانه کرده است باد

وقت باران بهاری

7

پر از خزنده است بیابان

ماه

هراسان بر دریاچه

 

8

به خانه‌اش برمی‌گردد

شب‌تاب

شام‌گاه خزانی

9

بادبادکش را فرو می‌کشد

کودک

خواب صبحگاهی

10

دست‌هایش را می‌شوید

تا آرنج

غواصی که پا ندارد

11

ماه نیمه‌شب 

سایه دزدی

پشت دیوار

12

برف‌ها را پارو می‌کشد

 ناگهان

ماه بربام

13

به دانه‌های درشت برف می‌اندیشد

دختری

ایستاده در آفتاب

14

تخمه می‌شکند

ماه دهاتی

روز بارانی

15

خون تازه می‌مکد

از سینه‌ام

زنبورک

16

کنار کاریز

دو پیاله

پر و خالی

17

شفتالوها رنگ زده‌اند

کودک

از باد می‌گذرد

18

از قلۀ بلند زمستانی

سُر می‌خورد آفتاب

جوش شگوفه‌ها در پیاده‌روها

19

جیب‌هایم را پنهان می‌کنم

گدایی

زل می‌زند بر چشم‌هام

20

کنار دریا می‌نشینم

آفتاب

ازخطوط دستانم سُر می‌خورد

21

تخته‌چوب خشک

بر رود روان

ماه روی تور خالی‌ یک مرد

22

روز نوروز

عنکبوت پیر

روی شاخه بی‌برگ پاییز

23

اول فروردین

باران

روی دشت ریزان

24

مورچه‌های نگران

روی سفره‌های خالی

عصر پاییزی

25

درخت سیب سرخ

شاخه‌های پر از بهشت

ماه رمضان

26

با هر رعد و برق

بیرقی سبز می‌شود

روی گور دیگر

27

هرچه نزدیک‌تر می‌شود

سایه‌هامان 

ریشه‌ها دورترمی‌رویند

28

از بیرق‌ها می‌افتند

زاغ‌ها

وقتی چای صبح

29

کبوترهای وحشی

خواب می‌رورند

روی گورها

30

ستاره‌ها

آرام می‌گیرند

روز بارانی

31

زخمی

در سینه‌ام

ماه آتشین

32

نمک می‌پاشد بر دریاچه

آسمان

پر از رقص ماهی‌خوارها

33

عصازنان

به جنگل می‌رود

میوه فروش

34

گردباد وحشی

گهواره

خالی از سکنه

35

پر از برف می‌شود

پروانه‌ها

در سایه تاک

36

قدم به قدم فرومی‌ریزد

ساعت

خیابان لغزنده

37

قاده

در غبار گرک‌ها

نیزارهای خاموش

38

رو به دریا

آیینه

ماه بر گندمزار

39

فالبینک

روی گل بابونه

غروبگاه تابستان

40

کودک دلگیر

چارغَوَک راه می‌پوید بر بام

گربه خندان

41

شعله‌ها بالا می‌روند

پیاله

پر از دود

42

علف درو می‌کند

زن همسایه

ماه تابستان

43

زخم کهنه

بر اندام آسمان

ماه کتانی

44

بر برج‌ها می‌خوانند

خفاشان

شامگاه پاییزی

45

بر آسمان تنیده تار

عنکبوت پیر

باد بهاری

46

فرو آویخته از یخ

صدای باران

در باد