فرديت درشعر (۱۱)
يكي از موضوعاتي كه همواره مورد بحث قرار گرفته "فرديت" است. اكثر انديشمندان مسألة فرديت را در ارتباط با مسايل اجتماعي مطرح كرده اند؛ يعني جايي كه بيش تر از اين موضوع صحبت شده جامعه شناسي است. محور اصلي در آن، اين است كه فرد اصل است يا جامعه؟ ديدگاه هاي مختلفي ارايه شده است. اما درشعر، اين موضوع چگونه راه باز مي كند و به چه صورت مورد ارزيابي قرار مي گيرد؟ اين مسأله بعد از آمدن "نيما" در مدار توجه شاعران قرار گرفت." نيما" معتقد بود كه ديگر زمان آن رسيده است كه اندكي به خود به عنوان يك انسان مستقل نيز بها بدهيم. ما مثل موجودات ديگر از خود انديشه، اراده وقدرت انتخاب داريم. بنابراين ما موجود مستقل هستيم. پس ما بايد در شعر نيز خود را مستقل بدانيم و برخورد استقلال طلبانه داشته باشيم؛ چرا كه ما خود سخن مي گوييم و سخن مابايد از خود ما باشد. لهذا در اشعار "نيما" مسألة "فرديت" به صورت آشكار ديده مي شود و جزء نظرات جديد در عرصة شعر محسوب مي گردد كه شعر جديد را از شعر كلاسيك ممتاز مي نمايد.