نوروز شناسی(1)
مفهوم واژۀ نوروز
واژۀ نوروز از دو بخش "نو" و "روز" تشکیل شده است و در زمان ساسانیان به دو معنای عام وخاص استعمال شده است. در معنای عام اسمی بوده برای آغاز اعتدال بهاری و سال نو که مدت پنج روز دوام می یافت و در معنای خاص به روز ششم حمل با نام "خرداد روز" اطلاق می گردید. ایرانیان باستان نوروز را معادل "ناواسرِدا"(یعنی سال نو)، سغدیان مترادف "نوسارد" و خوارزمشاهیان معادل" نوسارجی" به کار می بردند. نوروز در اصطلاح موسیقی یکی از آواز های ششگانه است. نوروز بزرگ، نوروزبیاتی، نوروز خارا، نوروز خردک، نوروز صبا، نوروز عجم، نوروز کوچک، نوروز کیقبادی و نوروز رهاوی از اصطلاحات خاص موسیقی می باشند. در اصطلاح صوفیه نوروز عبارت است از عالم تفرقه.
در لغت نامۀ دهخدا نوشته است:" نوروز "مطلق روز اول سال است به هربرج و هر روز که افتد."
(دهخدا علی اکبر، فرهنگ متوسط دهخدا، به کوشش دکتر غلامرضا ستوده و دکتر ایرج مهرکی، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، 1385، جلد دوم، ص 3061)
واژۀ لاتینی نوروز به صورت های مختلف نوشته شده است؛ بخش اول آن با املای No ،Now ،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz ثبت شده است . دکتر احسان یارشاطر آن را به شکل Nowruz نوشته است. همین املا در نوشتههای یونسکو به کار می رود.
وجه تسمیه
در این که چرا این روز را نوروز نامیدند، نظریات گوناگونی ابراز شده است: ابوریحان بیرونی در کتاب (التفهیم) می نویسد:
" نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو، نام كردند زیـرا كه پیـشـانی سال نو است و آنـچه از پس اوست از این پنج روز، همه جشن هاست و ششم فروردین ماه نوروز را بزرگ دارند، زیرا كه خسروان بدان پنج روز حق های خشم و گروهـان بگزاردندی و حاجت ها روا كـردنـدی، آنـگاه بدین روز ششم خلـوت كردندی، خاصگان را و اعتقاد پارسـایان اندر نـوروز نخستین آنست كه اول روزی است از زمانه و بدو فلك آغازید گشتن."
Sunday, March 20 2005/http://chemidanid.blogspot.com/(
و در "آثار الباقية" ابوریحان بیرونی می خوانیم: "برخی از علمای ایران می گویـند: سبـب این كـه ایـن روز را نـوروز می نامند این است كـه در ایـام تهمورث صـائبه آشكار شدنـد و چون جمشید بـه پادشاهی رسید دین خود را تجدید كرد و این كار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز را كه روز تازهای بود، جمشید عید گرفت." (همان)
در نوروز نامۀ منسوب به خیام آمده اســت: "سبب نهادن نوروز آن بوده است كه چـون دانستند كه آفتاب را دو دور بـوده یكی آن سیصد و شست و پنج روز و ربــعی از به اول دقیـقه حمـل باز آید، بـه همان وقت هر روز كه رفته بود بدین دقیـقه نتواند آمدن چـه هـر سال از مدت همی كم شود، چون جمشــید این دو را دریـافت نوروز نام نهاد و جشــن آیـین آورد. پـس از آن پادشاهـان دیـگر مردمان بدو اقتدار كردند." (همان)
زمان نوروز
در این که کدام روز، نوروز است اختلافات زیادی موجود می باشد:
1- هخامنشيان: هخامنشیان نوروز را از 21 حوت تا 19 ثور تجلیل می کردند. مطابق شواهد موجود کوروش دوم، بنیانگذار هخامنشیان، در سال ۵۳۸ ق. م، نوروز را جشن ملی اعلام کرد. و پس از آن در زمان داریوش یکم این جشن همچنان ادامه یافت. وی همچنان به مناسبت نوروز سکه ای را از جنس طلا در سال 416 ق. م ضرب نمود که یک سوی آن سربازی را در حال تیراندازی نشان می دهد.
2-اشكانيان وساسانيان: اشکانیان وساسانیان معتقد بودند که نوروز درميان فصول سال در حال گشت می باشد. گاهی در یک فصل وگاه در فصل دیگر واقع می شود، وهرچهار سال یکبار از موعد اصلی خود(آغاز برج حمل) به تأخیر می افتد. جشن نوروز در دوران اشکانیان به مدت چند روز (اقلاً شش روز) برگزار می گردید. پنج روز اول را نوروز عامه و روز ششم را نوروز خاصه(یا خرداد روز) می گفتند. در روزهای نوروز عامه دهقانان، روحانیون، نظامیان، پیشه وران واشراف به دیدار شاه می رفتند ومشکلات شان را نزد وی مطرح می ساختند و جواب می گرفتند. در روز ششم نزدیکان شاه به حضور وی می شتافتند. البته در کنار نوروز یک روز دیگر نیز تجلیل می گردید که از آن به " مهرگان" یاد می کردند.
در دورۀ ساسانیان نیز از نوروز تجلیل می گردید. و در این روز رسم وعنعنات خاصی را اجرا می کردند. در سایت "ویکی پیدیا" نوشته است:"در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آن ها را جمع نمیکردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد." ( سایت ویکی پیدیا)
3- عهد هند واروپايي: در زمان هندواروپایی اول تابستان( سرطان/ حمل) را به مناسبت روز نوروز تجلیل می نمودند.
4- بخش كهن اويستا: در اویستا اول حمل نوروز خوانده شده است.
5- سلجوقيان: سلجوقیان اول حمل را مصادف با اعتدال بهاري(یعنی تحويل آفتاب به برج حمل) می دانستند( که این روز بنابرتقویم میلادی برابر می شود با 21-22 مارچ ). به همین خاطر جلال الدين ملك شاه سلجوقي دستور داد تا تقويم جلالي را مطابق اول حمل بسازند. از آن پس اول حمل آغاز سال نو خورشیدی گردید. و این جشن در آسياي ميانه، قفقاز كه تاريخ ميلادي دارند نیز برگزار مي گرديد.
بنيانگذار و مبدأ نوروز
دقیقاً مشخص نیست که نوروز توسط چه کسی و در چه زمانی به وجود آمد. اما از سابقۀ سه هزار سالۀ آن، بسیار سخن گفته شده است. در زیر به برخی از دید گاه راجع به منشأپیدایش نوروز اشاره می کنیم:
1- كيومرث: به قول شاهنامه وتاريخ طبري ، کیومرث نخستین کسی است که نوروز را بنیاد نهاد. در "ویکی پید یا" می خوانیم: "در برخی از متن های کهن ایرانی ازجمله شاهنامۀ فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آن جا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند وآن روز را روز نو نامیدند." (ویکی پیدیا)
همچنان از قول شاهنامه می خوانیم: "در میان تمام پادشاهانی که به قدرت می رسند پادشاهی جمشید از ویژگی های خاصی برخوردار بوده است و درست در همین زمان یعنی سلطنت پسر طهمورث؛ جمشید ، نوروز شکل می گیرد. زیرا اکثر دگرگونی های اجتماعی و اقتصادی در زمان او صورت گرفت و به سبب این که جمشید ایرانشهر را به غایت آبادانی رسانید و در روز نوروز دنیا را به تصرف در آورد ، پس از آن او بود که مقرر کرد نوروز را جشن بگیرند." (سایت پندار)
2- بابليان: برخی براین باورند که نخستین بار بابلیان پس از حملۀ کورش دوم( بنيانگذار هخامنشيان) به بابل، در سال 538 ق. م نوروز را جشن ملی اعلام کردند.
3- زرتشت: تعدادی براین عقیده اند که نوروز در زمان زرتشت به وجود آمد امّا بعضی از نویسندگان با ردّ این نظر می گویند؛ در اويستا از نوروز ياد نشده است.
4-اشکانیان وساسانیان: در زمان اشكانيا و ساسانيان دونوع جشن برگزار مي گردید: نوروز و مهرگان. نوروز شش روز طول مي كشيد (پنج روز نوروز عامه و یک روز نوروز خاصه). به عبارت ديگر ساسانيان دوجشن فصل داشتند كه نوروز را جشن فصل سرد يا زمستان مي گفتند ( ابتدا10 ماه بود و بعداَ 5 ماه شد) و مهرگان را جشن فصل گرم مي ناميدند (ابتدا 2 ماه بود كه بعداً 7 ماه گرديد).
سال 11 هجري برابر با جلوس يزدگرد(پسرشهريار) شاهنشاه ساساني نوروز در 16 جون در نزديك اوّل تابستان برگزار مي گرديد و از آن زمان به بعد در هرچهار سال يك روز عقب افتاد تا در سال 392 ه. ق نوروز به اوّل حمل رسيد ودر سال 367 ه . ق نوروز به 23 حوت باقي ماند تا اين كه جلال الدين ملكشاه سلجوقي تقويم جلالي را ساخت و نوروز را به اول حمل (موقع تحويل آفتاب به برج حمل ) اعلام داشت.
برخي مي گويند نوروز سي روز بود: 5 روز مربوط شاه واشراف،5 روز مختص اموال ودريافت هدايا، 5 روز مربوط خدم، 5 روز مربوط خويشان شاه و 5 روز دیگر مربوط رعايا.
ادامه دارد