• غصه دار بهسود است

علی مدد رضوانی

غصه دار بهسود است، نو بهار امسالم

بی قرار بهسود است، نوبهار امسالم

قتل عام سبزه ها، لاله های له شده

داغدار بهسود است نوبهار امسالم

باغ ها شده غارت، فرصت تماشا نیست

اشکبار بهسود است، نوبهار امسالم

باز جنگ و فاجعه، قریه درسکوت مرگ

سوگوار بهسود است، نوبهار امسالم

مثل من که بی خیال، مثل تو که خون به دل

شرمسار بهسود است، نوبهار امسالم

  • محمد سرور رجایی

کتیبه رنج

 اندوهت، آهن گداخته یی است برجانم

ونامت

ماهی آن چنان روشن

که پلنگان ذهنم را مست می کند

و گندم زار کلماتم را بارور.

کتیبه هزار ساله رنج، بهسود!

مامن ستیزندگان زمان

سر زمین رود خانه های بی خانمان

کوه هایت

پشته هایی از کشته های اجداد من است

وکتل هایت

درنگی برحنجره ی تاول زده ای تاریخ.

بهسود!

شهادت ناگزیر

پناهگاه خاک های سرخ

سنگ های سیاه

وزمستان سفید

تو ملک سلیمانی

هم نوا با باد

با دره های چون غصه های بلقیس.

بگذار سر زوران روزگار

روباه های سیاه شان را

برسر بپیچند

رنگ آمیزی بهار را اهانت کنند

مساحت بکر آغوشت

جایگاه ابدی من خواهد بود.