خود درمانی فساد در افغانستان
یکی از مهمترین چالشی که باعث کندی روند توسعه و حکومتداری سالم در افغانستان شده فساد اداری است. فساد اداری در یک تحلیل ریشهی اصلی عقبمانی افغانستان به شمار میرود. با گذشت ده سال از اداره موقت، تا کنون نه تنها با این پدیده مبارزهی جدی صورت نگرفته بلکه افزایش نیز یافته است. ریشههای آن بیش از پیش خود را در درون نهادها وسازمانهای عمومی گسترانده است. مقامهای حکومتی خود براین امر تصریح میکنند و بر وجود فساد در لایههای زیرین و بنیانهای حکومت اذعان میدارند. آقای کرزی به عنون مسوول نهاد مجری قانون، چندینبار در سخنرانیهای خود به وضوح تأکید کرده است که شماری از مقامهای بلند پایهی حکومت نیز در فساد اداری دست دارند. وی همواره در سخنان خود از مبارزه علیه این پدیدهی شوم حرف زده است و به همین جهت ریاستی را نیز ایجاد شده است. اما آنچه عیان است این است که هیچ کاری در این زمینه انجام نشده است. وعدههای درون خالی جهت مبارزه با فساد، نیز تاکنون تحقق نیافته اند.
اینکه چرا این مبارزه به نتیجه نمیرسد، دلایل کافی وجود دارد. مهمترین دلیل وجود عناصر قدرتمند در راس هرم فساد است. این عناصر از قدرت و نفوذ بالایی در حکومت برخوردارند که مانع از اجرایی شدن مبارزه با فساد میگردند. به همین دلیل آقای کرزی نیز چارهای جز سکوت واهمال در مقابل آنها ندارد. به نظر میرسد افشای نام کسانی که دستشان در فساد آغشته است ممکن است باعث تشدید بحران در افغانستان گردد، از اینرو زمامداران حکومتی سعی در افشا سازی و یا گرفتاری آنها نمیکنند و یا هم هراس دارند که مبادا عملکردهای خودشان زیر سؤال برود.
مسأله ی کابل بانک و وزارت ترانسپورت وهوا نوردی، دو موردی از فسادهای اند که جنجالهایی را نیز با خود همراه آوردند ولی تا هنوز به هیچیک از آنها به شکل قانونی و جدی رسیدگی نشده است.
از سوی دیگر این امکان نیز بعید به نظر نمیرسد که برخی از دولتهای خارجی نیز سهم خود را در فساد اداری داشته باشند. گم شدن میلیونها دالر کمک جامعهی جهانی در افغانستان و عراق، نشانههایی از این واقعیت اند. از اینرو گفته میتوانیم که وجود عناصر قدرتمند –چه داخلی و چه خارجی- در درون حکومت باعث این گردیده است تا روند مبارزه با فساد اداری هیچ دست آوردی نداشته باشد.
اکنون پرسش اصلی این است که این روند تا چه وقت به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد؟ با این که جامعهی جهانی از فساد اداری در افغانستان سخن میگویند و ریشه کن سازی آن را شرط اصلی کمکهای بین المللی میدانند، چرا با این پدیده به شکل جدی مبارزه صورت نمیگیرد؟ چه راهکار عملی برای ریشه کن سازی این پدیده وجود دارد؟
به نظر میرسد نخستین قدم در جهت محو فساد از جامعه، شجاعت حکومت در اقدامهای خودش علیه عوامل و سازماندهندگان فساد است. اگر حکومت این جسارت را داشته باشد و نامهای آنها را افشا نماید، بدون شک شورشی در درون لانهی فساد ایجاد خواهد شد و در این قبال همراهی مردم نیز با حکومت خواهد بود.
قدم بعدی تغییر در سیستم اداری و ساختار حکومت است. حکومت اگر صادقانه عمل نماید باید گامهای عملی را در جهت ایجاد یک سیستم نوین و سالم بردارد تا فساد نیز از ادارات ریشه کن گردد. این خود درمانی حکومت میتواند بر منابع دیگر فساد نیز تأثیر گذار باشد و باعث اضمحلال باندهای فساد در کشور شود.