پرنده می‏خواند

روی برگ

مار

از درخت بالا می‏رود

.........

انگشت زیر دندان؛

خارکش

کبوتر از درز خیابان نگاه می‏کند

دریا را

................

ظهر پاییزی

یال اسپ سنگی تر می‏شود

باد

از کفش‏های گادیوان می‏گذرد

....................

ناودان چکک می‏کند

چلچله می‏شوید خود را

در آواز قناری

.............

روی دره

چشمن گسترده ابر

ماهی شنا می‏کند

در هوا

...........

کف دستانم

پرمی‎‏شود از دشت

گلنگان

آفتاب ساحل گنگا را می‏جویند

.....................

قله می‏کشند گرگ‏ها

فالیزبان

کنار دریاچه

..................

دخترک آب می‏ریزد

در گلدان

صبحگاه پاییزی

...........

اینجا پل سرخ است

دریا

به مزرع کوکنار می‏ریزد.

غروب پاییزی

...........

مزرع کوکنار

چوپان

در سایه تاک

............

سیب‏ها از درخت می‏ریزند

سنگ پشت

سجده می‏رود