•          محمودجعفری

مقدمه

صلح و جنگ دو پدیده‏ای است که همواره با آدمی‏ بوده و هست. از این‏رو در فرهنگ شفاهی جوامع، جای پای ویژه‏ای برای خود اختصاص داده است. در ادبیات فلکلور مردم افغانستان، جنگ و صلح دو عنوان جداگانه‏ای است که مردم نسبت به یکی نگرش مثبت داشته و نسبت به دیگری نگرش منفی از خود نشان داده‏اند. ضرب المثل‏ها‏ که قسمت اعظم ادبیات شفاهی ما را تشکیل می‏دهد، از این کنش‏ها‏ی اجتماعی سرشار می‏باشد. اگر محققی بخواهد فرهنگ سیاسی مردم افغانستان را مورد سنجش قرار دهد، طبعاً آسان‏ترین راه، مطالعه ضرب المثل‏ها‏ خواهد بود. چه اینکه ضرب المثل‏ها‏ آینۀ تمام‏نمای فرهنگ، باور، اعتقادات و رسم و رواج‏ها‏ی مردم می‏باشد. از همین خاطر مردم‏شناسی به ضرب المثل‏ به چشم ابزار سنجش نگرش یک جامعه نگاه می‏کند و از آن برای اتخاذ تصامیم کلان ملی سود می‏برد.

با توجه به این مهم، مقالۀ حاضر نیز سعی می‏کند تا از طریق تحلیل گفتمانی ضرب المثل‏ها‏ی دری، به این مهم دست یازد و بداند که نگرش جامعه نسبت به جنگ و صلح چگونه است و مردم نسبت به این دو پدیده چگونه فکر می‏کنند. آنچه در این راه کمک و دستیار ما خواهد بود، تحقیقی است که در کتاب «گزینه ضرب المثل‏ها‏ی موضوعی افغانستان» صورت گرفته است. این کتاب راه را برای پژوهش حاضر آسان ساخته و ضرب المثل‏ها‏ی دری را به صورت دسته‏بندی شده در خود گرد آورده است. از آنجایی که این دو پدیده در آینه ضرب المثل‏ها‏ی دری مورد مطالعه قرار نگرفته، بناءاً گفته می‏توانیم که مقالۀحاضر مقالۀ تازه می‏باشد.

         

تعریف مفاهیم

صلح

صلح در لغت کلمه عربی به معنای آشتی و توافق و پیمانی است که بر اساس آن دعوایی را حل و فصل کنند. در برخی از لغتنامه‏ها به معنای سازش، از بین بردن نفرت مردم، عدل و انصاف نیز آمده است.

در زبان عربی کلمه سلام و در زبان عبری Shalomبه معنای عدم خشونت ساختاری و وجود عدالت به کار رفته و مترادف با صلح دانسته شده است. در زبان چینی کلمه ping و در زبان جاپانی واژه Heiwa به معنای صلح توأم با عدم خشونت و سازگاری متقابل اجتماعی استعمال شده است. همچنین در زبان هندیShanti و در زبان بودایی Ahimsa به معنای رفتار صلح‏جویانه و تفکر سازگارانه آمده است.PEX در زبان رومی به معنای فقدان خشونت تحت لوای قوانین حقوقی Erene و در زبان یونانی به معنای عدالت و هماهنگی ذکر شده است.(فتحی واجارگاه، 1388: 27 )

همچنان که برای صلح تعریف‏های گوناگونی را ذکر کرده‏اند، برداشت‏های متفاوتی نیز از آن انجام شده است. طبق تحقیقاتی که در ایالات متحده امریکا صورت گرفته، مردم امریکا صلح را به معنای زندگی دور از خشونت و توأم با عدالت اجتماعی و آزادی بیان می‏فهمند. مردم استرالیا از صلح عدم خشونت، وجود همکاری مدنی، فهم متقابل و بردباری تعبیر کرده اند.

 در کل دو دیدگاه در باره صلح وجود دارد؛ مطابق یک دیدگاه صلح یعنی عدم جنگ و خشونت فزیکی که تعبیر دیگری از صلح منفی است. اما براساس دیدگاه دوم صلح یعنی تلاش در جهت ایجاد جامعه برابر و عادلانه که معنای دیگری از صلح مثبت می‏باشد.

در مجموع می‏توان گفت که «منظور از صلح، عدم خشونت در کلیه اشکال مستقیم و غیر مستقیم آن، و تضمین حقوق اعضای جامعه است، به نحوی که همه آنها در قدرت و توزیع منابعی که در حفظ آن نقش دارند، مشارکت نمایند. صلح در حقیقت فرایندی است در برگیرندۀ مجموعه‏ای از مهارت‏ها در راستای برقراری ارتباط و رعایت قواعد اخلاقی که هیچ‏کس از آن متضرر نمی‏شود.»( فتحی واجارگاه، 1388: 29)

جنگ

برای جنگ نیز تعریف‏های مخلتفی ذکر کرده‏اند. در یک تعریف، جنگ «برخورد میان دو یا چند دولت است که در آن نیروهای مسلح طرف‏ها، درگیر اقدامات خشونت‏آمیز متقابل می‏شوند» ( برزنونی، 1384 : 79  ). جنگ به لحاظ هدف و غایت «عبارت است از فتح، دفاع مشروع، حفظ منافع ملی، اجرای حقوق، تغییر نظام حقوقی و اجرای یک تصمیم جمعی که جنبۀ نظم بین‏المللی دارد» (پیشین).  از منظر حقوقی «جنگ به عنوان ابزار سیاست ملی، مجموعه عملیات و اقدامات قهرآمیز مسلحانه‏ای است که در چارچوب مناسبات کشورها روی می‏دهد و موجب اجرای قواعد خاصی در کل مناسبات آنها با یکدیگر و همچنین با کشورهای ثالث می‏شود» (پیشین: 80).

در کل جنگ چیزی است که در مقابل صلح قرار دارد. از آنجایی که صلح مفهوم جدید پیدا کرده و شامل هرگونه رفتار صلح‏آمیز می‏شود جنگ نیز هرگونه اقدامی می‏باشد که باعث اخلال صلح گردد چه خشونت‏آمیز باشد یا نباشد.

 

ضرب المثل

«ضرب المثل یا مَثَل سایر بخشی از فلکلور و شاخه‏ای از ادبیات شفاهی و آن سخن کوتاه منثور یا منظومی‏است که بیانگر مضمون اخلاقی یا اجتماعی یا اندرز و دستوری در باب زندگی باشد.» (شریفی، به نقل از جعفری، 1394: 10). به تعبیر دیگر ضرب المثل جمله کوتاه و ساده‏ای است که به نظم یا نثر موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در بیان پندآمیز حکایت می‏کند. «برقعی» تعبیر جامع‏تری از ضرب المثل آورده است. او می‏نویسد: «ضرب المثل یک جمله کوتاه به نظم یا نثر و گاه در بردارندۀ پند و دستور اخلاقی و اجتماعی بزرگی است که با وجود کوتاهی لفظ و سادگی و روانی، شنونده را در افکار عمیق فرو می‏برد و آن جمله را از گوش به اعماق قلب خود می‏فرستد و انفعالات و هیجاناتی در نفس او به وجود می‏آورد » (برقعی به نقل از گندمکار به نقل از جعفری، 1394: 9).

 ذوالفقاری تعریف دیگری از ضرب المثل آورده است و آن اینکه «ضرب المثل جمله‏ای است کوتاه، گاه استعاری و آهنگین، مشتمل بر تشبیه، با مضمون حکیمانه و برگرفته از تجربیات مردم که به واسطۀ روانی الفاظ و روشنی معنا و لطافت ترکیب، بین عامه مشهور شده و آن را بدون تغییر و یا با تغییر جزئی در گفتار خود به کار برند.» (ذوالفقاری به نقل از جعفری، 1394: 27).

در کل ضرب المثل‏ را می‏توان با ویژگی‏ها‏یی چون کوتاهی، سادگی و روانی، پندآمیز و اخلاقی بودن، مشخص نبودن گوینده، انتقال‏پذیری و اختلاف روایت، تعمیم‏پذیری، آموزش و اندرزدهی، عام فهم بودن، ایجاز، استفاده از تشبیه و کنایه، بلاغت، وزن و آهنگ، شهرت و رواج، تأثیرگذاری، چندوجهی بودن، صحت معنا و ...از سایر جملات حکیمانه و کلمات قصار باز شناخت.

تعبیرات و اصطلاحات مشابه و گاه مترادف دیگری نیز برای ضرب المثل‏ بر شمرده‏اند مانند، مثل، امثال و حکم، فرهنگ عامه، ادبیات فلکلور و ...

 

موضوعات ضرب المثل‏

از آنجایی که ضرب المثل‏ برخاسته از تمام ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی مردم است، لذا تمام بخش‏ها‏ی زندگی فردی و گروهی مردم را دربر گرفته است؛ از نان و غذا گرفته تا سیاست و فرهنگ. از این‏رو کمتر موضوعی را می‏توان پیدا کرد که در مورد آن ضرب المثلی وجود نداشته باشد. خدا، پیامبر، قیامت، علم، جهل، فقر، نیکی، جوانمردی، امید، آرزو، شادکامی، عشق، خوشبختی، خیانت، وفا، تعهد، اتحاد، و... همه مضامینی اند که در مورد هریک آن‏ها‏ ده‏ها‏ ضرب المثل‏ آورده شده است. جنگ و صلح نیز یکی از این موضوعات است که پیرامون آنها ضرب المثل‏ها‏ی زیادی در زبان دری ذکر شده است.

برای اینکه به طور دقیق نگاه جامعه به مسأله جنگ و صلح را بدانیم، لازم است ضرب المثل‏ها‏ی ذکر شده در زبان دری را مورد مطالعه قرار دهیم. برای این کار نخست باید مؤلفه‏ها‏ی جنگ و صلح را ذکر کنیم سپس به تفکیک، ضرب المثل‏ها‏ی مرتبط با آن را یادآورد شده و اگر لازم شد، تحلیل و بررسی نماییم.

 

مؤلفه‏ها‏ی جنگ و ضرب المثل‏

همچنان که از تعریف‏ها‏ی فوق روشن شد، مفهوم جنگ تنها در برخوردهای فزیکی و خشونت‏آمیز خلاصه نمی‏گردد بلکه هرآنچه مخالف صلح باشد جنگ خوانده می‏شود. با توجه به این تعبیر از جنگ، مؤلفه‏ها‏ی آن نیز گوناگون ومختلف می‏باشد. براساس آنچه در کتاب «گزینه ضرب المثل‏ها‏ی موضوعی افغانستان» آمده، مؤلفه‏ها‏ی اساسی آن عبارتند از: آزادی، خشونت‏گرایی، انتقام، بزرگ‏سالاری ، بیگانه و دشمن ستیزی، تضاد، چشم و همچشمی و سیال‏داری، خرافه‏گرایی، دروغ، ریا و دورویی، زخم زبان، زن‏ستیزی، سنت‏گرایی، ظلم، عدم اعتماد، عصبیت و افراط‏گرایی، مردسالاری، لجاجت، ناامنی و جنگ، نسب‏گرایی، ننگ وغیرت، نگرش منفی نسبت به حکومت و نگرش منفی نسبت به زمامدار. از میان این الگوها در اینجا فقط به چند مورد اشاره می‏شود:

الف. ظلم

ظلم یکی از موضوعاتی است که همواره در ادبیات شفاهی مطرح بوده و هست. زیرا ظلم و ستم خود ریشه در افعال انسان‏ها‏ از زمان پیدایش تا امروز دارد. از این‏رو با واکنش‏ها‏ی گوناگون مواجه بوده است. در ادبیات دری نیز مردم ما واکنش‏ها‏ی منفی نسبت به آن داشته و آن را در قالب جملات متفاوت بیان کرده‏اند مانند:

 از ظلم ظالم و تهمت ناحق خدا نگه داردش/ ظلم امروز و ظلمت فردا/ ظلم ظالم بر سر اولاد ظالم می‏رود/ ظلم دیر دوام نمی‏کند/ خانه ظالم آخر خراب است/ ستمگر رفت و لعنت برایش ماند (جعفری، 1394: 51).

اکثر یا قریب به اتفاق ضرب المثل‏ها‏یی که در این ارتباط ذکر شده، نشان دهندۀ دو نکته است؛ یکی اینکه ظلم ظالم هیچ‏گاه بی‏پاسخ نمی‏ماند. ظالم همیشه نمی‏تواند ظلم کند. ناچار روزی گرفتار ظلم خود خواهد شد و به جزای اعمال خود خواهد رسید؛ دیگر اینکه این واکنش‏ها‏ عمدتاً ریشه‏ها‏ی مذهبی داشته و با نوعی از نفرین و دعا سرو کار دارد مانند این مثل‏ها‏: آه مظلوم اگر سر شب نگیرد آخر شب می‏گیرد/ آسیاب خدا دیر می‏گردد و خوب آرد می‏کند (پیشین).

ب. ناامنی و جنگ

جنگ و ناامنی نیز در ادبیات شفاهی حضور چشمگیر دارد. چیزی که بیش از همه مطالعۀ این موضوع را در ضرب المثل‏ها‏ جذاب و شیرین می‏سازد تحلیل‏ها‏ و تفسیرهای متفاوت از جنگ و ناامنی است. مردم ما نسبت به جنگ برخوردهای متفاوتی از خود نشان داده است. به این نمونه‏ها‏ توجه کنید:

چای نخورده جنگ نمی‏شود/ سیاهی لشکر نیاید به کار، دو صد مرد جنگی به از صد هزار/ دو تا موش جنگ کند پای یکش می‏شکند/ جنگ زرگری میانجی نمی‏خواهد/ جنگ خرمن، سر خرمن / جنگ با شمشیر، معامله با پول/ هرجا لنگه، جنگه/ درخت گفت: اگر دسته تبر از خود من نبود کسی مرا قطع نمی‏توانست/ تفنگ بی‏باروت صدا نمی‏کند/ جنگ زنان، قتل مردان/ در جنگ حلوا تقسیم نمی‏شود (پیشین، 69).

در این ضرب المثل‏ها‏ شما شاهد تفسیرهای متفاوت از جنگ هستید؛ تفسیرهایی که از تجربیات زندگی مردم ناشی شده‏اند. ضرب المثل‏ «چای نخورده جنگ نمی‏شود» نشانۀ اینست که هر جنگی نیاز به آمادگی و امکانات لازم دارد. بدون امکانات امکان پیروزی وجود ندارد. چنانچه همین موضوع را در ضرب المثل‏ دیگر (تفنگ بی‏باروت صدا نمی‏‏کند) به گونۀ دیگر بیان کرده است. ضرب المثل‏ «دوصد مرد جنگی بِه از صد هزار» نشان‏دهندۀ نقش مهارتی نیروهای رزمی ‏می‏باشد. این ضرب المثل‏ به وضوح بیان می‏کند که لشکر عظیم در جنگ بُرد را حتمی ‏نمی‏سازد آنچه زمینۀ برد را فراهم می‏کند، افراد ماهر و شجاع است که توانایی رزمیدن را داشته باشند. در ضرب المثل‏ «اگر دستۀ تبر از خود من نمی‏بود کسی مرا قطع نمی‏توانست» بر مسأله خیانت در صفوف اردو و ارتش تأکید می‏کند و آن را عامل ضعف و شکست لشکر قلمداد می‏نماید. و ده‏ها ضرب المثل‏ دیگر که هرکدام بر یکی از اصول جنگی تأکید می‏کند و اندرزی است برای جنگجویان و حافظان مرزهای کشور.

ج. انتقام

انتقام در فرهنگ عامه گاهی جزو مفاخر محسوب می‏گردد. در برخی جوامع قبیلوی، از جمله سنت‏ها‏یی است که ریشه بسیار طولانی در فرهنگ آن جوامع دارد. در افغانستان نیز مع‏الاسف چنین چیزی وجود دارد و در بعضی از مناطق به آن افتخار می‏کنند. این امر سبب شده است تا میان گروه‏ها‏ و قبیله‏ها‏ی رقیب کشت و خون‏ها‏ی بسیاری رخ دهد و ده‏ها‏ تن جان خود را در پای همین سنت خرافی از دست دهند. به همین خاطر می‏بینیم در ضرب المثل‏ها‏ به شکل اندزر آمده و انتقام امر منفی شمرده شده است. مانند این ضرب المثل‏ها‏: خون با خون شسته نمی‏شود/ یا: خون را با خون نمی‏شویند/ خون ناحق خواب نمی‏کند/ از کینه کینه خیزد و ازمهر مهر/ بدی کردی خبردار باش (پیشین: 35).

د. زور و خشونت

خشونت و زور در ضرب المثل‏ها‏ی دری به عبارات مختلفی آمده است. به این نمونه‏ها‏ دقت کنید:

 از زور ما رستم شد، آخر به ما دشمن شد/ بالای هردست دستی است/ چارۀ درد دندان، کندن است/ پشک که به دور باشد، موش‏ها‏ بازی می‏کنند/ سگ ماده در لانۀ خود شیر است/ کی را زور داد که ظلم نکرد، کی را زر داد که سود نخورد/ مشت با سندان برابر نیست/ سرش بوی قرمه می‏دهد/ زور کم و قهر بسیار/ شیر خانه روباه بیرون/ آب زور سربالا می‏رود/ زور قالب ندارد/ گرگ اگر پیرهم شود زور روباه را دارد/ عقاب، مگس را شکار نمی‏کند/ زور بالای زور، خداهم بالای زور/ از دست ماندی از خدا ماندی.... (پیشین، 33).

هریک از این ضرب المثل‏ها‏ به نحوی از باور‏ها‏ و اعتقادات مردم نسبت به قدرت و زور حکایت می‏کند. طبق این برداشت، آب زور همیشه سربالا می‏رود، برخلاف کسی که از توانایی و قدرت محروم است. به تعبیر دیگر کسی که قدرت و توانایی دارد همیشه حاکم است.

 

مؤلفه‏ها‏ی صلح

همچنانکه جنگ و خشونت جایگاه خاصی را در ضرب المثل‏ها‏ی دری به خود اختصاص داده است، صلح نیز از مفاهیمی‏ است که در فرهنگ عامه جایگاه ویژه‏ای دارد. زیرا صلح ریشه در فرهنگ اسلامی‏ دارد و مطابق دستوارات اسلامی‏ هر مسلمان وظیفه دارد تا از صلح حمایت نماید و در راه ترویج آن از خود مایه گذارد و در راه رسیدن به آن تلاش ورزد. افغانستان نیز یک جامعه اسلامی‏ است؛ از این‏رو در ادبیات شفاهی مردم آن، به همان اندازه که از جنگ یاد شده و نسبت به آن نفرت نشان داده شده، از صلح نیز یادآوری‏شده و نسبت به آن اظهار علاقه گردیده است. برای اینکه این موضوع بیشتر روشن گردد نخست مؤلفه صلح را برمی‏شماریم و سپس در ذیل آن ضرب المثل‏ها‏ی مرتبط به آن را می‏آوریم.

مؤلفه‏ها‏یی که از صلح می‏توان در اینجا ذکر کرد عبارتند از: آخرت‏گرایی، اعتدال و برابری، ایمان، شفاعت‏خواهی، تبعیت از مشوره‏ها‏ی محلی، تبعیت از قانون، تواضع، مشارکت و تکثرگرایی، حق‏خواهی، راستی و صداقت، اطاعت‏پذیری، شایسته‏سالاری، صبر و قناعت، صلح، عشق، بخشش، عقل و علم گرایی، فردگرایی، فقر، قدرشناسی، قناعت، قول و وفا، کرامت و شرافت انسانی، محبت، مهمان، میهن‏پرستی، ضد تبارگرایی، نفی زور و خشونت، نیکی ...

حال به چند مؤلفه از مؤلفه‏های مذکور اشاره می‏کنیم:

الف. صلح

صلح از خواسته‏ها‏ی اساسی بشر بوده و هست. هیچ جامعه‏ای نیست که به صلح نیاز نداشته باشد. از این جهت صلح در فرهنگ و سنن همۀ اقوام جایگاه خاص دارد. مردم افغانستان به عنوان مردمی‏ که پیشینۀ تمدنی و فرهنگی بسیار قوی دارد، در بارۀ صلح حرف و حدیث‏ها‏ی فراوانی دارند. مولانا از شخصیت‏ها‏ی علمی‏ و ادبی این سرزمین است که دربارۀ صلح سروده است:

جمع باید کرد اعضا را به عشق/ تا شوی خوش همچو سمرقند و دمشق (بازرگان:211).

با این حساب صلح بخش مهم ادبیات ما را تشکیل می‏دهد. در ادبیات شفاهی نیز نقش صلح برجسته است. چنانچه دراین ضرب المثل‏‏ها که «تا صلح توان کرد درِ جنگ مکوب/ یا: تخته که به تخته جور بیاد حاجت نجار نیست/ یا: به جای اینکه حرف بدل کنی کوچه بدل کن»(پیشین:50) بر این مسأله تأکید می‏ورزد.

ب. عدالت و اعتدال

عدالت و اعتدال از جمله نیازهای فردی و اجتماعی انسان به حساب می‏آید. حرکت در مسیر اعتدال و همچنین عدالت می‏تواند، انسان را از بن‏بست‏ها‏ی زیادی نجات دهد. در فرهنگ عامه نشانه‏ها‏ و الگوهای فراوانی از این موضوع دیده می‏شود؛ به عنوان مثال می‏توان به این ضرب المثل‏ها‏ اشاره کرد:

اندازه نگه دار که اندازه نیکوست، هم آسایش خلق وهم آسایش دوست/ برابر دروغش پاغنده زد/ هر ناخن درد خود را دارد/ پنج انگشت برادر هستند و برابر نه/ نه به آن شوری شور و نه به آن بی‏نمکی/ عدالت بهتر از عبادت است/ شمشیر عدالت غلاف ندارد/ عدل ترازوی خدا در زمین است/ آن قدر بار کن که بکَشَد نه آنقدر که بکُشَد/ پایت را به اندازۀ گلیمت دراز کن/ یک کاری شود که نه سیخ بسوزد و نه کباب/ کاری بکن به اندازه که تو را از پای نندازه/ همه را با یک چشم می‏بیند.... (پیشین:30-31).

همۀ ضرب المثل‏ها‏یی که در این باب آمده‏اند انسان را به رعایت عدالت و اعتدال دعوت می‏کند. طبق این ضرب المثل‏ها‏، انسان درهیچ‏کاری نباید افراط بکند. هرکار به اندازه خوب است. اگر از اندازه بیشتر شد، آسیب می‏بیند.

ج. عشق

عشق موضوع مهم دیگری است که در فرهنگ و ادبیات عامه جایگاه بزرگی را به خود احراز کرده است. در ادبیات شفاهی دری ضرب المثل‏ها‏ی زیادی در این باب نقل شده است. مانند:

 عشق کور است/ عشق مانند مشک بو دارد/ عشق و درد و سرفه را نمی‏توان پنهان کرد/ عشق تیز زود سرد می‏شود/ عاشق نبود زعیب معشوق آگاه/ عاشقی پیداست از زاری دل/ عاشق بی‏پول شبدر درو می‏کند/ عشق آمد و غم‏ها‏ی دیگر پاک ببرد/ عشق آنست که دیوانه کند ملا را/ عشق را از تیغ و خنجر باک نیست/ عشق و جنون همسایه در به دیوار است/ عشق که از منطق استمداد کند دروغ است/.... (پیشین: 51-52).

بیشتر ضرب المثل‏ها‏یی که در بارۀ عشق وارد شده‏اند، به توصیف عشق و بیان خصوصیات و ویژگی‏ها‏ی آن پرداخته است. در ظل همین خصوصیات، گاهی به اندز و نصیحت نیز اشاره کرده است مانند عاشق بی‏پول شبدر درو می‏کند. یا: عشق کور است. یا: عشق و جنون همسایه در به دیوار است.

 

بحث ونتیجه‏گیری

ضرب المثل‏ها‏ بخش مهمی‏ از ادبیات شفاهی را تشکیل می‏دهد. ضرب المثل‏ها‏ بیانگر افکار و اندیشه‏ها‏ی یک ملت است. شناخت ضرب المثل‏ها‏ به مثابه شناخت یک جامعه تلقی می‏گردد. فرهنگ سیاسی یک جامعه را می‏توان از ضرب المثل‏ها‏ی آن جامعه به دست آورد. افغانستان کشوری است که از لحاظ منابع ادبی بخصوص ادبیات شفاهی غنی می‏باشد. ازاین‏رو اگر بخواهیم فرهنگ سیاسی و نوع نگرش مردم نسبت به یک موضوع به‏ویژه موضوعات سیاسی را مورد بررسی قراردهیم، مطالعه ضرب المثل‏ها‏ بهترین طریقه به شمار می‏رود. بنابراین اگر بخواهیم نگرش مردم افغانستان نسبت به جنگ و صلح را ارزیابی کنیم، بهترین گزینه برای سنجش این نگرش، بررسی ضرب المثل‏ها‏ی دری است.

 

با توجه به ضرب المثل های گردآمده در کتاب «گزینه ضرب المثل‏ها‏ی موضوعی افغانستان»، مقاله حاضر سعی نموده تا ضمن مطالعه ضرب المثل‏ها‏ در این خصوص، میان ضرب المثل‏ها‏یی که در خصوص جنگ گرد آمده‏اند با ضرب المثل‏ها‏یی که در خصوص صلح گردآمده‏اند، مقایسه‏ای انجام دهد. دراین مقایسه روش شده است که مؤلفه‏ها‏یی که در این کتاب (گزینه ضرب المثل‏ها‏ی موضوعی افغانستان) در ارتباط به جنگ ذکر شده،24 مورد و مؤلفه‏ها‏یی که در ارتباط به صلح جمع‏آوری شده، 30 مورد بوده است. این مطلب، می‏رساند که نگاه مردم نسبت به جنگ با نگاه مردم نسبت به صلح تا حدودی نزدیک بهم می‏باشد. تفاوت زیادی میان آن دو دیده نمی‏شود. تنها فاصله میان آنها 6 مورد می‏باشد. میان تعداد ضرب المثل‏ها‏یی هم که برای هر دو مؤلفه ذکر شده، تفاوت فاحشی به نظر نمی‏رسد؛ برای گزینه جنگ 680 ضرب المثل‏ و برای گزینه صلح 501 ضرب المثل‏ آورده شده است که باز هم فاصله میان هرکدام زیاد نمی‏باشد.

به این ترتیب به نتیجه می‏رسیم که میزان واکنش مردم افغانستان نسبت به پدیده‏ها‏ی صلح و جنگ با اندک تفاوتی برابر می‏باشد. در مورد صلح شدیداً حمایت کننده است و در مورد جنگ به شدت نفرت خویش را اعلام می‏دارند.

 

 

منابع

بازرگان، محمد نوید. (بی تا). مولانا و جهان صلح یک رنگ. همایش بین‏المللی اندیشه‏ها‏ی جهانی مولانا جلال‏الدین‏محمد بلخی.

برزنونی، محمدعلی. (1384). اسلام؛ اصالت جنگ یا اصالت صلح؟. مجله حقوقی. ش 33. نشریه مرکز حقوقی بین‏المللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری. صص 73-157.

جعفری، محمود. (1394). گزینه ضرب المثل‏ها‏ی موضوعی افغانستان. کابل: مرکز منبع معلومات افغانستان در پوهنتون کابل.

فتحی واجارگاه، کورش. (1388). بررسی جایگاه صلح و جنگ در کتب درسی دوره ابتدائی کشور. پژوهشنامه دانشکده ادبیات.

 نوت: این مقاله در فصلنامه ادبی سپیده -شماره 10 به چاپ رسیده است.