عبدالغفور غفوری(16)
عبدالغفور غفوری(17)
مرحوم میرزا عبدالغفور متخلص به غفوری کوهستانی فرزند مولوی عبدالشکور مجنون ولد ملا عبدالغفور در سال 1274 ه. ش در قصبه آفتابچی دهات دشت حکومتی کوهستان در یک خانواده علمی و روحانی به دنیا آمد. وی در دامان پرفیض پدر پرورش تربیت یافت. علوم متداوله، رسم الخط، ریاضی و جغرافیا را طوری که خود بدان معترف است از پدر آموخت. قواعد صرف و نحو را نزد مرحوم ملا محمد نادر آخند یکی از فقها و مشاهیر مشهور فرا گرفت و به خاطر حصول کمال و غنای علمی راهی دیار هجرت و مسافرت گردید.
در سال 1250 ه . ش در مدرسه دینی ده یحی یکی از قراء واحد اداری ده سبز کابل تلمذی اختیار کرد. علوم معانی، بیان، عروض و فقه را نزد اساتید این مدرسه به پایة اکمال رسانید. پس از فراغت به امور تعلیم و تدریس پرداخت. غفوری شاعر شیوا بیان و خوش قریحه بود. او در مضامین مختلف شعر می گفت و درمیان اقران و همردیفان خود دارای شهرت خوب و مقام والایی بود.
ساقی
بیا ساقی بزن دستی تو اندر گردن مینا
که تا ساغر شود گلگون ز قلقل گردن مینا
زگوشش پنبه رابرکن می رنگین به ساغر ریز
معطر ساز محفل را زعطر دامــــن مینا
به گلشن غنچه دل تنگست وهم باد صبا خاموش
بشارت بر بهاران ده زبرهم خوردن مینا
بیا و د ر قدح پر کن از ان صهبای د وشینم
که خوش رنگینی یی دارد تبـسم کردن مینا
بیابهر خداساقی غفوری راتودل خوش کن
بآن پرکردن ســــاغرزخالی کردن مــــــینا
|
ای ملت افغان چرا کاهل چنین افتاده یی, ای ملت افغان تو یکدم ازسرعبرت نظر کن حکم این دوران زبال آهنین دایم کند اندر هوا طیران تواندرصنعت وکارش همیشه مانده ای حیران نمی خیزی چراآخر توازخواب گران تاکی؟ نمی بینی تو از غفلت به حال دیـگران تاکی؟ بروی خویش بگشایی همه ابواب حکمت را که تا شاداب گردانی سراسر باغ ملت را خوش آن ساعت که افغان را زصنعش پیرهن باشد سعادت مرغفوری را که ازملکش کفن باشد |